...فاطمه سیاح در تفلیس از پدری ایرانی و مادری آلمانی متولد شد و دکترای ادبیاتش را از دانشگاه مسکو گرفت.
گرچه بسیاری از استادان دانشگاه تهران در آن زمان مدرک دکترا نداشتند، در ابتدا دولت علاقه نداشت که به او اجازه تدریس در آموزش عالی دهد. تنها با پافشاری مقامات دانشگاه بود که او به استخدام دانشگاه تهران در آمد- در ابتدا به عنوان دستیار، و بعد در 1942 به عنوان استاد تماموقت.
سیاح به عنوان اولین استاد زن دانشگاه تهران، ادبیات تدریس میکرد.
او به زبانهای فارسی، روسی، فرانسه و آلمانی مسلط بود، و علائق گستردهتر اجتماعی هم داشت، مبارزات زنان و سوسیالیسم...
Women and Politics in Iran By Hamideh Sedghi
...سیاح کرسی زبان و ادبیات روسی و ادبیات تطبیقی را در دانشگاه تهران داشت.
او تاثیر فراوانی بر نویسندگان جوان مشتاق گذاشت.
سیمین دانشور درباره او ميگوید: "من پنج سال با او کار کردم. هر چه به آن دست یافتهام، مدیون اوست، هر کسی که شدهام، مدیون اوست. هنگامی که اولین داستان کوتاهی را که نوشته بودم، برای او خواندم، به من گفت: محقق نشو، برای گرفتن Ph.D. در ادبیات کار نکن؛ درباره آثار افراد دیگر صحبت نکن، بگذار دیگران درباره داستانهایت حرف بزنند."...
Veils and Words By Farzaneh Milani
...دکتر «فاطمه سیاح» در روز پنجشنبه سیزدهم اسفند ماه 1326 بر اثر سکته قلبی در سن 45 سالگی در تهران درگذشت. دکتر «علیاکبر سیاسی»، رئیس وقت دانشگاه تهران در مراسم یادبود او گفت کرسی استادی «سنجش ادبیات زبانهای خارجی» از عهدهی هر کسی برنمیآید و لزوماً دانشگاه ناگزیر است فعلأ این درس را تعطیل کند...
تاریخ روشنگری زنان در ایران: فاطمه سیاح
...بانو هاجر تربيت- از دوستان و همكاران دكتر فاطمه سياح- در سخنرانی خود، به مناسبت سومين روز درگذشت او، چنين گفت:
"راجع به اخلاق و سجايای آن مرحوم بدون اغراق بايد بگويم كه آن همت و اراده و متانت كه در شخص آن مرحوم سراغ داشتم، تا به حال به نظير آن تصادف نكردم. با آن كه متجاوز از پانزده سال بود كه آن فقيد به مرض مزمن و خطرناك قند گرفتار بود، هميشه با خنده و گشاده رویی به آلام جسمانی غلبه يافته، نه پيش کسی می ناليد و نه به کسی ابراز درد و رنج می كرد. واقعاً چه خوب گفته اند: درخت هر چه بارش بيشتر است، سرش پايين تر. اين بانوی دانشمند با آن همه فضايل و كمال و با آن هوش و استعداد به قدری متواضع و خوش خلق و نيكو صفت بود كه هرگز مناعت طبعش اجازه نمی داد معلومات خود را به رخ مردم بكشد و خودستایی كند. در زندگی خصوصی بسيار ساده و بی آلايش و زود باور بود. چون در قاموس زندگی او دروغ و ريا مفهومی نداشت و هرگز باورش نمی شد كه ممكن است ديگران دروغ بگويند، رياكاری و ظاهر سازی كنند."...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر