۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

چرا انتخابات واقعا مسابقه زیبایی هم هست؟ (یک)


 مت ایردیل Mat Iradale

 هنگامی که برای اولین بار پیشنهاد دادن حق رای به زنان مطرح شد، دیدگاه مسلط در میان برخی از مردان این بود که زنان صرفا به خوش‌قیافه‌ترین نامزدها رای خواهند داد و نه بهترین نامزد برای نمایندگی حوزه و کمک به اداره آن این دیدگاه‌های جنسیت‌گرا را اکنون بی‌ربط و یاوه می‌دانند، و این چنین هم باید باشد، اما به خاطر اینکه نه تنها زنان بلکه مردان نیز نامزدهای سیاسی‌شان را بر حسب ظاهرشان انتخاب می‌کنند!

نتیجه‌گیری غالب در بازبینی اخیری که روانشناسان شناختی کریستوفر اولیویا و آلکساندر تودوروف از نوشته‌های مربوط انجام داده‌اند، نیز همین است.

این پژوهش که بررسی‌ها از 30 سال قبل تا کنون را بازبینی کرده است، نشان می‌دهد که داوری سریع درباره صفات شخصیت نامزدهای سیاسی منحصرا بر اساس ظاهر آنها می‌تواند موفقیت انتخاباتی آنها را پیش‌بینی کند.

در یکی از این بررسی‌ها که به همراه روانشناس چارلز بالیو انجام شده بود، تودوروف نشان داد که داوری درباره کفایت افراد که در 100 میلی‌ثانیه قرارگیری در معرض چهره‌های برندگان و صعودکنندگان در انتخابات برای فرماندار در پیش‌بینی نتایج انتخابات به همان اندازه داوری‌های بر اساس قرارگیری نامحدود دقیق است.

در تجربه متفاوتی، بالیو و تودوف نشان دادند که واداشتن مشارکت‌کنندگان به داوری در عرض 2 ثانیه بر دقت پیش‌بینی‌ آنها اثری نمی‌گذارد. هدف از این تجربیات این بود که نشان دهد ادراک کفایت ممکن است به سرعت و به راحتی بدون هیچ قصدی انجام گیرد، و آنچنانکه اولیویا و تودوروف می‌گویند، این یافته‌ها بیانگر آن است که رای دادن افراد به شدت تحت تاثیر ظاهری نامزدی است که قرار است انتخاب شود، و نه تجربه، توانایی‌ها، اعتقادات و غیره. با توجه به اهمیت انتخاب نامزدهای سیاسی، این یافته‌ها ممکن است بیانگر نارسایی در شیوه تصمیم‌گیری عقلانی ما باشد. اما دقیقا چگونه چنین پدیده‌‌ای رخ می‌دهد؟

متاسفانه به نظر می‌رسد که ما به سادگی از لحاظ ذهنی به ابزارهای لازم برای پرداختن به پیچیدگی‌های برگزیدن یک نامزد انتخاباتی مجهز نیستیم.

رای‌دهندگان در فرآیند انتخابی نه تنها لازم است به سبک سنگین کردن طیفی از موضوعات مهم – مذهب، اقتصاد، اخلاقیات، مسائل اجتماعی، بین‌المللی و ملی- بپردازند، بلکه با سیلی از اطلاعات از روزنامه‌ها، رادیو، تلویزیون و اینترنت مواجهند که باید آنها را فیلتر، رمزبندی، سازمان‌دهی، حفظ و بعد بازیابی کنند. رای‌دهنگان با اطلاعات اشباع می‌شوند، و آنطور که این پژوهشگران توضیح می‌دهند: "حوزه روانشناسی شناختی به ما می‌آموزد که ذهن هنگام مواجهه با اطلاعاتی که بیشتر از حدی است که در حد توان (یا انتخابش) برای پردازش است، به تصمیم‌گیری ساده با اتکا بر قواعد ساده یا سرانگشتی (heuristics)، گرایش دارد.

برخی از این قواعد ساده کاملا عقلانی هستند، برای مثال اعتقاد به اینکه گرایش حزبی یک نامزد  پیش‌بینی‌کننده مناسبی برای دیدگاه‌های یک نامزد درباره بسیاری از موضوعات است، اما برخی دیگر این قواعد مانند اساس قرار دادن ظاهر نامزد انتخاباتی برای تصمیم‌گیری درباره او کاری بی‌ربط است، و ما را " به مورد تردید قراردادن برداشت وجود رای‌دهنگان عقلانی" می‌گشاند. 


نتیجه‌گیری پایانی اولیویا و تودوروف بی‌ابهام است: "گرچه حوزه‌های علوم سیاسی و اقتصاد انتخاب همگانی عموما رای‌دهندگان را تصمیم‌گیران پیچیده و عقلانی فرض کرده‌اند که اشارات سطحی نمی‌تواند بر گرایش آنها تاثیر بگذارد، بازبینی نوشته‌ها در این مقاله نتیجه معکوس را به دست می‌دهد."

اما تنها چهره ظاهری نیست که اثری ناخودآگاه بر توانایی ما بر تصمیم‌گیری عقلانی می‌گذارد. یک بررسی اخیر دیگر، که بوسیله روانشناسان اجتماعی جوشوآ آکرمن، جان بارف و کریستوف رنوکرا انجام شده است، به این نتیجه رسیده است که خصوصیات فیزیکی اشیای اتفاقی ممکن است اثری قدرتمند، اما عموما نامحسوس، بر تصمیم‌گیری‌های ما داشته باشد....