به جای انبوهی از كتابهای گریشامها، كلنسیها، كرایتونها و كینگها و سایر آثار تخیلی عامهپسند در فهرست كتاب های پرفروش تخیلی آن، اكنون كتاب های پاتر در راس فهرست جداگانه كتابهای كودكان قرار خواهند گرفت.
به این ترتیب جی. كی . رولینگ، روایتگر هری پاتر، تمایزی غیرمعمول دارد. او سیاست سیاستگذار را تغییر داده است.
بینش تخیلی
من كتاب های جدید ادبیات كودكان را هنگامی كه بتوانم ارزشی در آنها بیابم میخوانم. اما سعی نكردهام كه همه كتاب های رولینگ را بخوانم؛ تنها ۳۰۰ صفحه از كتاب اول از این رشته كتاب ها یعنی «هری پاتر و سنگ جادو» را خواندهام كه بنا به اقوال بهترین آنها است.
بینش تخیلی
من كتاب های جدید ادبیات كودكان را هنگامی كه بتوانم ارزشی در آنها بیابم میخوانم. اما سعی نكردهام كه همه كتاب های رولینگ را بخوانم؛ تنها ۳۰۰ صفحه از كتاب اول از این رشته كتاب ها یعنی «هری پاتر و سنگ جادو» را خواندهام كه بنا به اقوال بهترین آنها است.
گرچه كتاب خوب نوشته نشده است، در رده خودش دچار نقص جدی نیست. بسیار بهتر است كه فیلم «جادوگر اُز» را دید تا كتابی را خواند كه فیلم بر مبنای آن ساخته شده است؛ اما حتی كتاب هم بینش تخیلی اصیلی دارد.
«هری پاتر و سنگ جادو» این گونه نیست؛ برای همین لازم است كه دلایل موفقیت كتاب (و دنباله هایش) را در جایی دیگر جست وجو كرد. چنین فرضی باید با ملاحظه ای در مورد این كه چرا و چگونه تقاضا برای خواندن هری پاتر وجود دارد دنبال شود.
الگوی غایی هری پاتر، كتاب «ایام تحصیل تام براون» نوشته تامس هیوز منتشر شده به سال ۱۸۵۷ است.
الگوی غایی هری پاتر، كتاب «ایام تحصیل تام براون» نوشته تامس هیوز منتشر شده به سال ۱۸۵۷ است.
این كتاب توصیف كننده مدرسه «رگبی» است كه «تامس آرنولد» ترسناك مدیر آن است، كسی كه اكنون به عنوان پدر «ماتیو آرنولد»، منتقد شعر دوره ویكتوریا، به یاد آورده می شود. اما كتاب «هیوز» كه هنوز كاملاً خواندنی است، فانتزی نیست، واقع گرایانه است. رولینگ این کتاب را به دست گرفته و آن را در آینه تالكین دوباره دیده است. آمیزه منتج از خلقیات یك بچه مدرسهای به همراه آزادی از محدودیت های واقعیت آزمایی ممكن است كه برای من عجیب و غریب به نظر برسد، اما دقیقاً همان چیزی است كه میلیون ها كودك و والدینشان در این زمان به آن تمایل دارند و از آن استقبال می كنند.
در دنباله مطلب در جای خود به برخی از نارسایی های هری پاتر اشاره خواهم كرد، اما این نكته را در خاطر خواهم داشت كه مخاطبی كه هری پاتر را میخواند، فردی است كه بی شك ادبیات والا مانند كتاب های «باد در بید» كنت گراهام یا «آلیس در سرزمین عجایب» لوئیس كارول را نخواهد خواند. آیا بهتر نیست كه این افراد كتاب های رولینگ را بخوانند تا اصلاً چیزی نخوانند؟ آیا آنها از رولینگ به سوی لذایذ دیریابتر پیش خواهند رفت؟
رولینگ دو انگلستان را ارائه می كند، یکی اینجهانی و دیگری جادویی، كه نه به وسیله طبقات اجتماعی بلكه براساس تمایز افراد «كاملاً طبیعی» (میانمایه و خودخواه) و طرفداران جادوگری تقسیم می شوند.
در واقع به نظر میآید كه جادوگران به همان میزان «ماگل»ها (Muggles) - نامی كه مردان و زنان جادوگر به نوع معمول مردم می دهند - جزو طبقه متوسط هستند؛ چرا كه این گروه دلبسته جادوگری پسران و دخترانشان را به «هاگوارتز»، یك نظیر مدرسه «رگبی» می فرستند كه سحر و جادوگری در آن تدریس می شود.
«هاگوارتز» را «آلبوس دامبلدور» به عنوان مدیر سرپرستی میكند كه نسخه رولینگ از «گاندالف» تالكین است. جادوگران جوان آینده مانند هر بریتانیایی در حال رشد دیگری هستند، تنها بیش از حد معمول، ورزش و غذا اشتغال خاطر اصلی آنهاست(مسائل جنسی دست كم در جلد اول، ندرتاً وارد جهان رولینگ می شود).
هری پاتر اكنون قهرمان چندین میلیون نفر كودك و بزرگسال است. بستگان «ماگل» او را بزرگ میكنند، پس از آن كه والدین جادوگرش به وسیله «ولدمور» شریر كشته شده اند، جادوگری كه به موجودی افسانهای و نهایتاً یك پسا-انسان بدل شده است.
رولینگ هرگز روشن نمیکند که دقیقاً چرا هری بیچاره را والدین جادوگرش به خاله و شوهرخاله خودپسندش سپردهاند، اما این وضعیت اشاره خوبی است و باز هم بیانگر آن است كه این بریتانیای جایگزین در واقع چقدر متعارف است.
آنها قهرمان-جادوگر بالقوه شان را به بستگان ناخوشایندش می سپارند، به جای آنكه بگذارند او به وسیله جادوگران و ساحران خوشرفتار بزرگ شود كه او را جزو خودشان میدانند.
به این ترتیب، هری از رفتار بد تنفرآور «دورسلی»ها، ماگلهایی در حد اعلای كلمه و پسر دیگرآزار آنها، «دادلی» رنج می برد.
در چند صفحه ابتدایی كتاب ممكن است احساس كنیم كه در فضای فیلم «تامی» ساخته «كن راسل» قرار داریم، یك اپرای راك از گروه «The Who».
در چند صفحه ابتدایی كتاب ممكن است احساس كنیم كه در فضای فیلم «تامی» ساخته «كن راسل» قرار داریم، یك اپرای راك از گروه «The Who».
هرب به جز آنكه زود عقلرس شده ، بسیار سالم تر از«تامی» است. هری یتیم به زندگی اش ادامه می دهد تا زمانی كه جادوگران او را نجات می دهند و به هاگوارتز می فرستند تا به افتخار ایام تحصیلش نایل شود.
هاگوارتز بسیاری از طرفداران هری را مسحور میكند، شاید به علت آنكه بسیار سرزندهتر از مدرسههایی است كه آنها میروند، اما به نظر من این مدرسه بیش از آنكه گروتسك باشد، ملال آور است؛ هنگامی كه مردان و زنان جادوگر آینده بریتانیا در حال تعلیم یافتن برای ساختن طلسم نیستند، خودشان را با ورزشهای داخل مدرسهای عجیب و غریبی، مشغول میكنند. لحظه ای كه هری به نحوی قهرمانانه آزمون سخت مواجهه یا «والدمور» را از سر میگذراند، به نحوی تحسینآمیز آن را حل و فصل میكند كه تسكینی بر این ملال است.
میتوان به نحوی معقولانه شك داشت كه «هری پاتر و سنگ جادو» در آینده به یكی از آثار كلاسیك ادبیات كودكان بدل شود، اما رولینگ، هر چقدر هم كه اثرش دارای ضعف زیبایی شناختی باشد، دست كم شاخصی هزارهای از فرهنگ عامه پسند ما است. مخاطبان بسیار انبوهش به او اهمیتی همانند ستاره های راك، بتهای سینمایی، گردانندگان برنامه های تلویزیونی و سیاستمداران موفق میدهند. سبك نثر او، كه مملو از كلیشه است، باری بر خوانندگانش تحمیل نمیكنند.
میتوان به نحوی معقولانه شك داشت كه «هری پاتر و سنگ جادو» در آینده به یكی از آثار كلاسیك ادبیات كودكان بدل شود، اما رولینگ، هر چقدر هم كه اثرش دارای ضعف زیبایی شناختی باشد، دست كم شاخصی هزارهای از فرهنگ عامه پسند ما است. مخاطبان بسیار انبوهش به او اهمیتی همانند ستاره های راك، بتهای سینمایی، گردانندگان برنامه های تلویزیونی و سیاستمداران موفق میدهند. سبك نثر او، كه مملو از كلیشه است، باری بر خوانندگانش تحمیل نمیكنند.
چگونه «هری پاتر و سنگ جادو» را بخوانیم؟ بهتر است كه در شروع با سرعت زیاد آن را بخوانیم، شاید هم بهتر است با همان سرعت آن را به پایان برسانیم.
چرا آن را بخوانیم؟ احتمالاً اگر نمی توانید خود را متقاعد كنید كه چیزی بهتر بخوانید، مجبورید به رولینگ اكتفا كنید.
آیا استفاده آموزشی توجیه كنندهای برای كتاب های رولینگ وجود دارد؟ آیا آنها شباهتی با آثار استفن كینگ دارند؟ چرا كتابی را بخوانید كه اگر آنچه را میخوانید باعث غنای ذهن یا روح یا شخصیتتان نخواهد شد؟ تا آنجا كه من می دانم، زنان و مردان جادوگر واقعی بریتانیا، یا آمریكا، ممكن است كه فرهنگی جایگزین برای افراد بیشتری فراهم كند.
شاید رولینگ برای میلیونها غیركتابخوان خواننده مطبوع باشد، زیرا آنها صمیمیت حسرت بار او را درك میكنند و میخواهند به دنیای او، تخیلی یا غیر آن، بپیوندند. او ولع گسترده برای امور تخیلی را سیراب میكند؛ آیا این كار بدی است؟ دست كم طرفداران او برای لحظاتی هم كه شده از صفحههای تلویزیونی رهایی مییابند و ممكن است به طور كامل احساس ورق زدن صفحات یك كتاب، هر كتابی را، به فراموشی نسپارند.
كودكان باهوش
و من با این حال در مورد این شیدایی نسبت به هری پاتر احساس راحتی نمیكنم و امیدوارم ناخرسندی من صرفاً یك خودپسندی روشنفكرانه یا حسرتزدگی برای فانتزی فرهیختهتری برای كودكان باهوش در همه سنین نباشد. آیا ممكن است كه ۳۵ میلیون نفر خریدار كتاب و فرزندانشان در اشتباه باشند؟ بله آنها در اشتباه بودهاند و همین گونه نیز باقی میمانند، مادامی كه بر پاتر اصرار میورزند.
گروه بزرگی از آثار بی كفایت برای بزرگسالان و كودكان زبالهدانهای اعصار را پر كردهاند. در زمانی كه قضاوت عمومی نه بهتر و نه بدتر از آن چیزی است كه معركه گیران ایدئولوژیك، كه این قدر مطالعه انسانگرایانه را به تباهی كشیدهاند، جار زده میشود، هر چیزی ممكن است رخ دهد. منتقدان فرهنگ با سرعت هر چه تمام تر هری پاتر را به درون برنامه درسی كالجهایشان وارد خواهند كرد و نیویورك تایمز تایید دیگری را، بر بلاهتی كه رهبری میكند و تجسم می بخشد، جشن خواهد گرفت.
Wall Street Journal, 7-11-2000
(به نقل از روزنامه شرق سال 1385)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر