۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

دوازده تکنیک برای فیلسوف شدن / بروک سولر


متن حاضر شامل ده تکنیک برای فیلسوف شدن است..طبيعتاً اين تكنيك‌ها براي استفاده آماتورها توصيه نمي‌شود و نبايد بدون نظارت يك «استاد كامل» آنها را به كار برد. اين تكنيك‌هاي فلسفي تنها براي استفاده فيلسوفان حرفه‌اي است كه سابقه سال‌ها تعليم تخصصي دارند! نگارنده مسئوليت هر نوع مغالطه‌ منطقي، استدلال‌هاي نامعتبر، سفسطه ،‌ انحراف از موضوع ،‌ بيماري وجودي، بحران‌هاي ميان‌سالي يا تغيير شغل را كه از كاربرد اين تكنيك‌ها ناشي شود، از عهده خود ساقط مي‌داند.

هر كسي كه هنگام خواندن اين تكنيك‌ها احساس درد قفسه صدري، انقباض و گرفتگي در گلو، قرمزي صورت، مشت شدن دست‌ها كرد، بايد به فوريت براي بيماري Anautoscopsis (به معناي عدم توانايي خنديدن به خود) كه عارضه‌اي بالقوه مرگبار است، تحت درمان قرار گيرد.


تكنيك اول: با ساختن امتيازي تصنعي براي خود آغاز كنيد

خواننده را با نبوغ تحليلي‌تان گيج ‌و منگ كنيد. خواننده به خلسه‌اي منطقي وارد خواهد شد كه در آن توان يادآوري ساختگي بودن امتياز اوليه را از دست خواهد داد و احساس خواهد كرد به طرزي عجيب به پذيرش نتيجه‌گيري‌هايتان سوق داده مي‌شود.

تكنيك دوم:به مسئله اهميت عظيم«زندگي» بينديشيد

آن را بدون هيچ ابهامي به سه جزء تقليل دهيد. آن‌ها را يك به يك برشماريد. هر مفهوم را با تمايز قائل شدن ميان دو برداشت مستقل از آن تحليل كنيد. كار را با تحليل بيشتر (ترجيحاً به صورت نظري) ادامه دهيد، تا زماني كه هزارتويي از تمايزات به وجود آيد كه اصلاً به هيچ‌يك از سرفصل‌هاي زندگي با هر درجه از اهميت ربطي نداشته باشد.

استفاده از دستگاه علائم منطقي احساسات عميق، ناامني و عدم يقين را در خواننده برمي‌انگيزد. از اين وضعيت به نفع خود استفاده كنيد. از كلمه Reductio دست كم براي يك بار استفاده كنيد. كلامتان را با تحسين كردن خودتان به خاطر پيش بردن ادراك جمعي انساني ما، از سرفصلي با اهميت بسيار از طريق كاملاً غيرقابل شناخت كردن، آن خاتمه دهيد.

تكنيك سوم (پيشرفته)

جلوي كامپيوتر بنشينيد. يك فرهنگ لغات مترادف در كنارتان بگذاريد. سيگاري دود كنيد. تايپ كردن مطلبتان را با اظهار نظر در مورد هر چيزي كه به ذهنتان مي‌رسد آغاز كنيد.

در نوشته‌تان از لحني استفاده كنيد كه مصرّ و پرتكلف باشد. از كاربرد علائم سجاوندي خودداري كنيد و حتي‌الامكان از نقطه استفاده نكنيد. عبارات آلماني و فرانسوي بايد به فراواني در متن موجود باشد. هرجا كه دچار ترديد شديد بي‌درنگ به فوكو، ‌هايدگر يا دريدا ارجاع دهيد. خودتان را براي توضيح دادن مقصودتان به زحمت نيندازيد. هرگونه دليل آوردني را كنار بگذاريد.

تكنيك چهارم: یك تنه واژگان فني مخصوص خودتان را به وجود آوريد

اين واژگان بايد شامل استعاره‌هاي دور و دراز و غيرقابل درك با رابطه نامعلوم با سرفصل مورد بحث باشد. به كاربرد اين استعاره ادامه دهيد تا استدلال‌هايتان مستحكم جلوه كند. به هيچ قيمتي از اين استعاره دست نكشيد، حتي اگر به نظر رسد كه استدلالتان به تناقض‌هاي عجيب و غريب يا بن‌بست‌هاي فاحش ختم مي‌شود.

براي اين‌كه نوشته‌تان را متبحرانه و ژرف جلوه دهيد، به صورت اتفاقي آن را پاراگراف‌بندي كنيد. به هر پاراگراف يك شماره بدهيد. (خواننده به سادگي ارتباط مقتضي ميان پاراگراف‌هاي اصلي، پاراگراف‌هاي فرعي و پاراگراف‌هاي فرعي‌تر را حدس خواهد زد).

تكنيك پنجم: مثال مشهوري از يكي از فيلسوفان قرن بيستم را در نظر بگيريد

به ايجاد جناسي براساس آن مثال فكر كنيد. از اين بازي با كلمات براي به وجود آوردن مثال به يادماندني جديدي از آن خودتان، استفاده كنيد. مثالتان را در روندي توضيح دهيد. به هيچ چيز داراي اهميت واقعي نپردازيد. به هيچ وجه سرسوزني بحث فلسفي‌تان را جلونبريد. با استفاده از جناس‌هاي بيشتر كلامتان را ختم كنيد.

تكنيك ششم: به كتاب يا مقاله‌اي كه نخوانده‌ايد واكنش نشان دهيد

سرسخت و سمج باشيد.تكنيك هفتممقادير فراواني از داده‌هاي تجربي را بخوانيد. همه آن‌ها را نقل قول كنيد و نتيجه بگيريد كه درست هستند. ابهام‌ها و ناسازگاري آماري را ناديده بگيريد. به هيچ‌وجه به تفسير كردن داده‌ها توجهي نكنيد. به اين‌كار تا آن‌جا كه توان داريد (ممكن است نياز به بنيه‌اي قوي باشد) ادامه دهيد.

هدف اين است كه خواننده به تسليم شدن در برابر سيل فاكت‌ها واداشته شود. تلاش كنيد كه در هيچ موردي صورت مسئله را مشخص نكنيد. (در اين صورت فقط كارتان سخت‌تر مي‌شود).

تكنيك هشتم: پژوهشي «جدي» انجام دهيد

دست از جست‌وجو برنداريد تا زماني كه متني كاملاً غامض بيابيد. اين متن را رها كنيد. به كاوش ادامه دهيد تا زماني كه متني «حقيقتاً» غامض و «كاملاً» ناشناخته را بيابيد. در اولين پاراگراف نوشته‌تان چيزي جالب‌ توجه را كه با خواندن اين متن غامض كشف كرده‌ايدـ بيان كنيد.

صفحه پشت صفحه را با نظراتي ظاهراً بي ربط و پيش پاافتاده در مورد آن متن غامض سياه كنيد. مرتباً مسئله جالب توجهي را كه در پاراگراف اول ذكر كرده‌ايد، مورد تأكيد قرار دهيد. مراقب باشيد كه در مورد چيزي كه در آن‌جا گفته‌ايد شرح و بسط زيادي ندهيد.

نوشته‌تان را با اين نتيجه‌گيري به پايان برسانيد كه آن نكته آن قدر غامض بوده و آن قدر كم مورد توجه قرار گرفته است كه اگر شما در مورد آن ننوشته بوديد، هيچ‌كس به اين كار دست نمي‌زد.

تكنيك نهم: در باره يك موضوع بحث‌انگيز و به شدت جالب‌ توجه بحث كنيد

در پرداختن به پيچيدگي‌هاي آن مهارت بسياري به خرج دهيد و با استدلال‌ها با دقت و باريك‌بيني نسبت به جزئيات و تمايزات رفتار كنيد. با دقت استلزامات مواضع متفاوت را دنبال كنيد.

اما (و اين سخت‌ترين بخش كار است) از طرفداري كردن از هر يك از مواضع فلسفي موجود خودداري كنيد. در واقع بهتر است كه هرگز نگذاريد كسي بفهمد شما نظري از خودتان هم داريد.هميشه مترصد باشيد كه از اين امكان كه شخصي بتواند به استدلال شما به عنوان ديدگاه «واقعي» شما ارجاع دهد، طفره رويد. از عبارت طفره‌آميز «ممكن است استدلال شود كه...» تا حد ممكن براي گريختن از شناخته شدن به عنوان فيلسوفي كه به چيزي يا هر چيز متعهد است، استفاده كنيد.

تكنيك دهم:مدتي وقت- يك يا دو ثانيه- را صرف سر‌ هم‌كردن نامتعارف‌ترين معضل اخلافي ممكن كنيد

اين معضل اخلاقي بايد به نحوي شامل نازي‌‌ها هم بشود.

براي مثال: شخص B چه كار بايد بكند، اگر با شخص A مواجه شود كه در لباس مبدل نازي‌هاست اما واقعاً در حال حاضر نازي نيست، اما زماني نازي بوده است و دارد شخص B را به كشتن تهديد مي‌كند، كه نمي‌داند آيا شخص A نازي است يا هيچ‌گاه نازي بوده و شخص A فردي است كه ميل وافري به شكنجه كردن كودكان كم سن و سال دارد، گرچه تنها اين عمل بر روي بچه نازي‌ها و فقط محض سرگرمي انجام مي‌دهد، اما شخص B رابطه خاصي با بچه شخص A دارد كه نازي نيست، اما در حزب نازي ثبت نام خواهد كرد اگر شخص A به هر طريقي به شخص B صدمه بزند يا اگر شخص B درباره ميل وافر او به شكنجه كردن بچه‌هاي نازي‌ها دروغ بگويد. درست همان هنگامي كه فكر مي‌كنيد معضل اخلاقي كاملي آفريده‌ايد، امكان نجات دادن همسر فرد از مخمصه‌اي هولناك را هم به آن اضافه كنيد، فقط براي آن‌كه حدسيات خواننده را از سر باز كنيد.

تكنيك يازدهم:از سبكي استفاده كنيد كه سرزنده و مطبوع باشد

به آينده حواله بدهيد، اندكي بحث كنيد. دوباره حواله به آينده دهيد. كمي بيشتر بحث كنيد. يك حواله ديگر به آينده بدهيد. اندكي كمتر بحث كنيد (تا به حال ديگر بايد خسته شده باشيد).

چيزي بگوييد هرچه كه مي‌خواهد باشد، نگران ربط داشتن مطالب نباشيد اين مسئله را زيادي بزرگ كرده‌اند. مطلب را با اين وعده پايان دهيد كه در مقاله‌ بعدي سرفصل ديگري را مورد بحث قرار مي‌دهيد. (يك مقاله منتشر نشده موجود در صورت ضرورت تأثير مشابهي خواهد داشت).

تكنيك دوازدهم : سعي كنيد هيچ مسئله‌اي را حل نكنيد

اين كار را به فراواني انجام دهيد.

بروك سولر، از دانشگاه دوك دكتراي فلسفه گرفته و در حال حاضر استاديار فلسفه در دانشگاه فلوريداي جنوبي است.

هیچ نظری موجود نیست: