2هیچکدام از ما نمیتواند دوره سادگی پیش از همه نظریهها را بازیابد، زمانی را که هنر نیازی به ثابت کردن ارزش خود نمیدید، زمانی که کسی از معنای اثر هنری سوالی نمیکرد، زیرا که میدانست (یا فکر میکرد که میداند) نقش اثر هنری چیست. ما از اکنون تا پایان آگاهی، گرفتار ماموریت دفاع از هنر هستیم. ما تنها میتوانیم یکی دو وسیله دفاعی به ستیز بپردازیم. در عین حال، ما متعهدیم که هر وسیله دفاعی و داوری درباره هنر را که برای نیازها و روال معاصر احمقانه، پرزحمت یا نامربوط است، براندازیم.
امروزه این امر حتی درباره خود ایده "محتوا" نیز صادق است. ایده محتوا هرچه که در گذشته بوده، اینک عمدتا مانع، مزاحم و هنرستیزیی پنهانی یا نه چندان پنهانی است.
گرچه به نظر میرسد که پیشرفتهای حقیقی در بسیاری از هنرها ما را به دوری از عقیده عمده بودن محتوای اثر هنری سوق داده است، این عقیده هنوز سلطه غیرمعمولی را اعمال میکند. به نظر من علت این وضع آن است که این مفهوم در میان اغلب افرادی که به طور جدی به هریک از هنرها میاندیشند، در لفافه یک روش معین برخورد با آثار هنری ریشه دوانده است. آنچه تاکید مفرط بر ایده محتوا ایجاب میکند، برنامه همیشگی و هرگز نابودنشده "تاویل" است و از جهت عکس هم عادت رویکرد به آثار هنری برای تاویل آنهاست که توهم به دست دادن محتوای واقعی اثر هنری را بوسیله این روش زنده نگه میدارد.
امروزه این امر حتی درباره خود ایده "محتوا" نیز صادق است. ایده محتوا هرچه که در گذشته بوده، اینک عمدتا مانع، مزاحم و هنرستیزیی پنهانی یا نه چندان پنهانی است.
گرچه به نظر میرسد که پیشرفتهای حقیقی در بسیاری از هنرها ما را به دوری از عقیده عمده بودن محتوای اثر هنری سوق داده است، این عقیده هنوز سلطه غیرمعمولی را اعمال میکند. به نظر من علت این وضع آن است که این مفهوم در میان اغلب افرادی که به طور جدی به هریک از هنرها میاندیشند، در لفافه یک روش معین برخورد با آثار هنری ریشه دوانده است. آنچه تاکید مفرط بر ایده محتوا ایجاب میکند، برنامه همیشگی و هرگز نابودنشده "تاویل" است و از جهت عکس هم عادت رویکرد به آثار هنری برای تاویل آنهاست که توهم به دست دادن محتوای واقعی اثر هنری را بوسیله این روش زنده نگه میدارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر