۱۳۸۷ بهمن ۱۹, شنبه

دولت مستعجل: زنان در انقلاب فرانسه


جنیفر دی کلارک

انقلاب فرانسه به صور گوناگون به عنوان پیکاری برای آزادی نوع بشر گرامی داشته شده و در همان حال به عنوان درس عبرتی از نحوه عمل سفاکانه ذهنیت عوام‌الناس تحقیر شده است.
هر دوی این دیدگاه‌ها هنوز هم باقی هستند: هیچ گاه پیش از آن، در تمدن غربی چنان کشتار مکانیکی و با حمایت دولت از شهروندان و نیز چنان پیروزیی برای گروه های تقریبا سرکوب‌شده رخ نداده بود.

زنان به رغم مشارکت گسترده‌شان چه در فرآیندهای نسبتا قانونمند و مشروع سیاسی و قانونگذاری – که شاخص مرحله اول انقلاب فرانسه است – و چه در خشونت‌های "دوران ترور"، هنگامی که "مقررات ناپلئونی" در سال 1804 برقرار شد، وضع چندان بهتری نسبت به 15 سال پیش از آن پیدا نکردند- یعنی زمانی که به سوی کاخ ورسای راهپیمایی کرده بودند تا با شعارهای‌شان شاه را مخاطب قرار دهند.

وضعیت زنان در سال‌های 1789 تا 1804 در معرض نوسانات عمده‌ای قرار گرفت و در یک نقطه (انتهای سال 1792 و ابتدای سال 1793) حق قانونی ازدواج بدون رضایت والدین، در خواست طلاق، نامگذاری کودک نامشروع بر اساس نام پدرش، تضمین پرداخت نفقه در صورت اغفال شدن بوسیله مردان و حق مالکیت را کسب کردند. حق ارث پسر ارشد [ و عدم به ارث رسیدن اموال شوهر به زن] به همراه حقوق نجیب‌زادگی لغو و برابری در قوانین ارث، تضمین شد، به طوری که بستگان مونث هم امکان دریافت سهم‌الارث داشته باشند. چگونه شد که زنان پاریسی به این غایات دست یافتند و مهم‌تر از این، چه نیروهایی این دستاورد سخت به دست آمده را از کف‌شان ربود و آنها را دوباره به زیر سلطه محدودکننده شوهران و پدران‌شان بازگرداند؟

زنان در انقلاب فرانسه چه کردند؟

زنان پاریسی به طور سنتی دخالت بسیاری در "سیاست خیابانی" (street politics) داشتند، به خصوص اگر موضوع به امرار معاش مربوط می‌شد. این زنان پاریسی فعال نظرات‌شان را بیان می‌کردند و نیروهای‌شان را از راه‌های مختلف به ظهور می‌رساندند، از طریق تومارها، تظاهرات و نیز نظام taxation populaire که در آن جمع بزرگی عمدتا متشکل از زنان، اجناس یک بازرگان را می‌قاپیدند، و آنها را در میان مردم عادی با le prix juste (قیمت عادلانه) توزیع می‌کردند، و سپس عواید حاصل را به مغازه‌دار باز می‌گرداندند.

انقلاب فعالیت زنان پاریس را شدت بخشید. آنها خود را در روح زنانه‌‌شان غرق کردند و به اموری مشغول شدند که شوهران‌شان در حال دست و پنجه نرم کردن با آنها بودند. بیشتر این موضوعات در cahiers des doleance جمع‌آوری‌شده بوسیله دولت، هنگام سرنگونی Estates-General در ماه مه 1789، مشخص شده بودند....

نکته مهم در این شکایت‌نامه‌‌ها این است که برای اولین بار تفاوت گسترده میان اصلاحات مطلوب زنان کاسب و زنان بوروژوا و نجیب‌زاده روشن می‌شود.

زنان کاسب خواستار حفاظت از حقوق حرفه‌ای‌شان از طریق برقراری مجدد اصناف تجاری قرون وسطایی بودند، و از شرایط کاری‌شان، بیمارستان‌های آلوده و بی‌عدالتی اجتماعی شکایت داشتند. زنان اشرافی، برخلاف نگرانی‌های و محرومیت‌های عینی و روزمره زنان شاغل، بر موضوعات حقوق مدنی، مانند کسب حق‌ رای، نماینده‌شدن زنان، برابری در ازدواج و درخواست طلاق تاکید داشتند. البته دو موضوع بود که هر دو گروه زنان در مورد آن دلمشغولی داشتند، یکی تحصیلات زنان و دیگری روسپیگری...
زنان در شروع انقلاب، در "روزهای اکتبر"، از نقش غیرفعال شکایت‌نامه‌نویسی به عمل فعال روی آوردند. در 5 و 6 اکتبر 1789گروهی شش‌هزار نفره از زنان پاریسی، در حالی که با گارد ملی همراهی می‌شدند، به سوی کاخ ورسای راهپیمایی کردند و از لوئی شانزدهم و ملکه ماری آنتوانت، طلب نان کردند، در همین هنگام بود که بنابر اقوال، ماری آنتوانت جمله مشهور "اگر نان ندارند، بروند کیک بخورند" را بر زبان راند. در این گروه مخلوطی از همه طبقات اجتماع دیده می‌شد، گرچه زنان پیشه‌ور بخش بزرگی از این گروه را تشکیل می‌دادند، اما هنرپیشه‌ها، زنان خانه‌دار بوروژوا هم در میان آنها دیده می‌شد.

لویی شانزدهم قول تهیه نان برای توده‌ها را داد و به این زنان اجازه داد که او، خانواده و درباریانش را در راه بازگشت به پاریش اسکورت کنند. حتی در این مرحله انقلاب، تلاش‌هایی برای نادیده‌گرفتن نقش موفقیت‌آمیز زنان به عمل آمد. در گزارش دولتی در مورد بررسی وقایع "روزهای اکتبر" از نظریه توطئه‌ای سخن به میان آمد که بر مبنای آن، راهپیمایی به سوی ورسای با تطمیع و هدایت مردان صورت گرفته است و بیشتر افراد حاضر در این تظاهرات، مردانی با لباس زنانه بوده‌اند.
شاخص‌ترین چهره جنبش زنان در انقلاب فرانسه، نمایشنامه‌نویس پاریسی، المپ دو گوژ بود که در پاسخ به "اعلامیه حقوق بشرو شهروند" که در سپتامبر 1791 انتشار یافته بود، اعلامیه "حقوق زن و شهروند زن" را صادر کرد. در "اعلامیه حقوق بشر و شهروند"، مردم بر اساس ثروت، طبقه اجتماعی و جنسیت به شهروندان "فعال" و "غیرفعال" تقسیم شده بودند، و جای تعجب نبود که همه زنان در طبقه "غیرفعال" قرار گرفته بودند...

المپ دو گوژ در اکتبر 1789 در مقابل "مجلس ملی" ظاهر شد تا برنامه‌های اصلاحی رادیکالی را پیشنهاد کند. او در آنجا ضرورت برابری کامل حقوقی زن و مرد، فرصت ‌های گسترده شغلی برای زنان، جایگزینی نظامی دولتی برای نظام خصوصی جهیزیه، مدرسه‌سازی برای دختران و ایجاد تئاتری ملی که تنها نمایشنامه‌های زنان بتواند در آن به اجرا درآید، را اظهار کرد. تعهد دو گوژ به حقوق "طبیعی و لایتجزای" زنان از عقیده عمیق‌تر برابری کامل انسان‌ها، از جمله نژادهای مختلف آنها، نشات می‌گرفت. او عقیده داشت که بومیان در مستعمرات فرانسه استثمار می‌شوند و حتی به قیمت نابودی امپراتوری فرانسه، باید به آنها آزادی و برابری قانونی اعطا شود.

بسیاری از این اصلاحات در "اعلامیه حقوق زن" دو گوژ بازتاب یافته‌است که – طابق النعل به النعل قانون اساسی انقلاب فرانسه بود- و همان حقوق را به زنان اختصاص می‌داد که قبلا به مردان داده شده بود. دو گوژ برقراری "مجلس ملی زنان" را پیشنهاد کرد که نماینده علائق "جنس ضعیف‌تر" و همکاری با "مجمع مردان" برای ترغیب سعادت همگانی باشد.

شاید مهم‌ترین مشارکت زنان در انقلاب فرانسه در ابتدای سال 1790 با ظهور باشگاه‌های سیاسی خاص زنان بود. باشگاه‌های سیاسی، که اعضای آن انگیزه‌های روشنفکرانه داشتند و راهی برای اعمال فشار بر روی مجمع ملی بودند، در طول انقلاب تکثیر یافتند.
هیچکدام از این باشگاه‌ها تا ژانویه 1790 زنان را نمی‌پذیرفتند، تا هنگامی که "کنفدراسیون دوستداران حقیقت" Le Confederation des amis de la verite بنیان‌گذاری شد . این باشگاه که علاوه بر داشتن سیاستی کلی بر مبنای حمایت از حقوق پایه‌ای زنان، خواستار امکان تحصیل زنان و تقاضای طلاق بوسیله آنان بود، بخشی را به زنان اختصاص داد که یک زن مهاجر هلندی به نام "آنا پالم دالدرس" آن را هدایت می‌کرد. پالم اعلام کرد که بخش زنان این باشگاه وقف وظیفه کسب حقوق قانونی برای زنان است. از جمله اصلاحات پیشنهادی آنها، حذف حق ارث انحصاری پسر ارشد [ و محرومیت زن از ارث] ، حفاظت از زنان در مقابل ضرب و شتم شوهران‌شان، شرایط مطلوب طلاق برای زنان و برابری سیاسی میان جنسیت‌ها بود.

اولین باشگاه سیاسی انحصارا زنانه Les Amies بود که راه برای تاسیس "انجمن زنان جمهوریخواه انقلابی"، رادیکال‌ترین باشگاه سیاسی زنان در انقلاب فرانسه، گشود.

این انجمن را پائولین لئون، یک زن شکلات‌ساز مجرد و کلر لاکومب، یک زن هنرپیشه شهرستانی، بنباد گذاشتند. این انجمن یک اتحادیه کاملا سازمان‌یافته و سرسخت بود که از قبضه قدرت به وسیله ژاکوبن‌ها حمایت می‌کرد و خواستار اِعمال سختگیرانه رژیم ترور بود، تا به قول آنها "از شهروندان محافظت شود".

زنان انجمنی (Citoynnes) در خیابان‌ها و بازارها با یونیفرمی شامل "کلاه قرمز آزادی" le Bonnet rouge ، روبانی سه‌رنگ و شلوار در خیابان‌ها گشت می‌زدند و افراد مشکوک به فعالیت‌های ضدانقلابی را بازداشت می‌کردند تا در دادگاه‌های انقلابی محاکمه شوند. آنها سعی کردند که ایدئولوژی انقلابی خود را با گذراندن لایحه‌ای در مجمع ملی در سپتامبر 1793، که به تن کردن روبان سه‌رنگ را برای همه زنان اجباری می‌کرد، به جامعه تحمیل کنند. هنگامی که مجمع ملی از همکاری با آنها در مورد قضیه جمع‌آوری و توانبخشی روسپیان سرباز زد، آنها پیوندهای‌شان را با حزب ژاکوبن گسستند.
اعضای انجمن زنان در اکتبر 1793 به زنان پیشه‌وری که از پوشیدن روبان سه‌رنگ سرباز زده بودند، حمله کردند، زنان پیشه‌ور با حمله به یک میتینگ "انجمن" و ضرب و شتم بسیاری از اعضای آن واکنش نشان دادند و رسما به مجمع ملی شکایت کردند. مجمع ملی که اکثریت آن را ژاکوبن‌ها تشکیل می‌داند، فرصت را مناسب دید و همه سازمان‌های سیاسی زنان را منحل کرد.

په‌یر شومت، نماینده جمهوریخواه مجمع اعلام کرد - همان‌طور که اعمال افراطی‌ زنان نسبت به یکدیگر ثابت کرده است - ‌ زنان هیچ جایگاهی در حوزه عمومی ندارند، و سرنوشت المپ دوگوژ را به زنان یادآوری کرد که در ابتدای همان سال به عنوان عنصری ضدانقلابی با گیوتین اعدام شده بود.

پس از این شکست، زنان دیگر قادر به نشر عقاید خود نشدند و تنها از محل تماشاچیان شاهد اقدامات مجلس ملی بودند. دو سال پس از انحلال باشگاه‌های زنان، بار دیگر فرصتی برای بیان اعتراض زنان پیش آمد. در فوریه 1795، کارگاه‌های تحت حمایت دولت که تقریبا برای 6 سال شغل برای فقرا فراهم کرده بودند، منحل شدند‌و جیره نان به 50 گرم در روز کاهش یافت. زنان پاریس به این اقدام با یک طغیان سنتی نان واکنش نشان دادند.
اما این طغیانگران فاقد رهبرانی با اعتماد به نفس مثل دوره قبلی بودند. در ماه مه همان سال مجلس ملی قوانینی را گذراند که زنان را مجبور به اقامت در خانه‌ها می‌کرد و اعلام می‌کرد که از تجمع گروه‌های زنان بیش از 5 نفر با زور جلوگیری خواهد شد. دیگر به هیچ زنی اجازه داده نشد که در محل تماشاچیان در مجلس ملی حاضر شود.

فعالیت سیاسی زنان در انقلاب فرانسه دیگر به پایان رسیده بود.
..........................

به نقل از روزنامه شرق 5 مرداد 1383

هیچ نظری موجود نیست: