۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

چهار درس اخلاقی که می‌توان از شیوع ابولا گرفت





یان کریج و لین گیلبرت از دانشگاه سیدنی

گستره شیوع ویروس ابولا در غرب آفریقا پس از تاخیری طولانی نهایتا توجه سازمانهای غیر دولتی، دولتهای آفریقایی و غربی و رسانههای بینالمللی را به  خود جلب کرده است. اما آنچه هنوز  مورد توجه ما قرار نگرفته این است که شیوع چنین بیماری‌هایی و اثرات مصیبتبارشان تا چه حد قابلپیشبینی و قابل پیشگیری هستند.

شیوع ویروس ابولا به این علت رخ داده است که زیرساختهای بهداشتی در این منطقه از جهان از همپاشیده و بدون منابع مالی کافی هستند یا اصولا وجود ندارند. و پاسخ درمانی به ابولا هم با محدودیت روبروست، زیرا که شرکتهای دارویی به علت سود پایین این کار علاقهای به ساخت دارو و واکسنهایی که به فقیرترین مردمان جهان کمک میکند، ندارند.

محدودیت منابع

مورد اخیر شیوع ابولا بزرگترین شیوع شناختهشده این بیماری است که تا به حال بیش از ۱۸۰۰ نفر را مبتلا کرده و به مرگ ۱۰۰۰ نفر انجامیده است. اما شمار واقعی افراد مبتلا و میزان مرگ و میر ناشی از ابولا هنوز معلوم نیست، چرا که تشخیص آزمایشگاهی بیماری به طور محدود انجام میگیرد و فقط موارد شدید بیماری در بیمارستانها بستری میشوند.

جدا از اینکه شیوع اخیر ابولا چه مدت طول بکشد و تا چه حد گسترش یابد،برای نخستین بار است که چشماندازی از داروها و واکسنهایی برای درمان و پیشگیری بیماری وجود دارد. اما این پیشرفتهای درمانی مهم این حقیقت را تغییر نمیدهد که شیوع بیماری را فقط با داروها نمیتوان کنترل کرد. در عوض، آنچه ما به آن نیاز داریم کنترل دقیق انتشار عفونت و قرنطینه است.

انتشار ویروس ابولا از شخصی به شخص دیگر از راه تماس با خون، مایعات بدنی یا بافت‌‌های افراد دچار عفونت (عمدتا در مراحل انتهایی بیماری یا پس از مرگ) صورت میگیرد؛ بنابراین اگر اقدامات کاملا شناختهشده پیشگیری از عفونت که باید رویه معمول در هر بیمارستان مدرن باشد، انجام گرفته باشد، پیشگیری از این انتقال این ویروس چندان مشکل نیست.

برای مثال ابولا، بر خلاف آنفلوآنزا، با سرفه کردن یا در حین دوره کمون بیماری منتقل نمیشود. بنابراین انتشار فعلی ویروس ابولا درون بیمارستانها و میان کارکنان پزشکی ناشی از کمبود منابع  مراقبتهای بهداشتی است، نه میزان بالای واگیرداری ویروس.

همچنین باید این حقیقت را بپذیریم که پیشگیری شیوعهای آینده ابولا را نه صرفا با واکسیناسیون، بلکه با اصلاحات سیاسی- اجتماعی و زیستمحیطی-  امکانپذیر است. علت این است که شناختن جمعیتهای هدف و واکسیناسیون آنها به زیرساختهای بهداشتی و پایداری سیاسی- اجتماعی نیازمند است. و محقق کردن هر دوی این شرطها در حین شیوع بیماری میتواند کار مشکلی باشد.

کاستیهای اخلاقی

در مورد اخیر شیوع ابولا تنها هنگامی داروها و واکسندر حال ساخت برای ابولا به منطقه فرستاده شد، که یک هیات اخلاقی تشکیلشده بوسیله سازمان جهانی بهداشت به این تصمیم رسید که استفاده از این روشهای درمانی با وجودی که موثر یا بیخطر بودنشان هنوز به طور قطعی ثابت نشده، قابلقبول است.

استفاده از این واکسن و داروی زی‌مپ (ZMapp) برای درمان دو فرستاده پزشکی آمریکایی، یک کشیش اسپانیایی و سه پزشک لیبریایی کاستیهای اخلاقی پژوهش علمی، صنایع زیستی- پزشکی و داروسازی و سیاستهای نئولیبرال سرمایهداری جهانی را آشکار میکند.

تب ابولا بیماری جدیدی نیست.این مسئله که تا به حال اقدامات چندانی برای ایجاد درمانهای موثر برای ابولا انجام نگرفته و  پیشرفت در این زمینه بیشتر ناشی از اقدامات پژوهشگران ارتشی  برای ضروریات نظامی بوده است، تا نگرانی درباره اجتماعات مبتلا به بیماری، تکاندهنده است.

بگذارید به موضوع این طور نگاه کنیم: اگر شیوعهای بیماری ابولا در طول این سالها در نیویورک، لندن یا سیدنی رخ میداد، درمانهای موثر برای آن مدتها پیش ایجاد شده بود.

دلیل فقدان داروهای موثر برای ابولا پیچیده است. کارآزمایی داروها و واکسنها در مناطق حارهای با زیرساختهای محدود کاری مشکل و هزینهبر است، اما به نظر میرسد چیرگی بر موانع دیگری در این مورد بسیار مشکلتر باشد.

این موانع شامل اشکالی از نژادپرستی (که خود را به صورت بیتوجهی ما به «بار متفاوت بیماریها» burden of diseases  و پاسخهای متفاوت به بیماری بر حسب نژاد نشان میدهد)، بیتوجهی اخلاقی که هنگامی که شیوع بیماری در نزدیکی ما رخ نمیدهد ( و مسئله «دیگربودگی»)؛ کاستیهای جهانی در پرداختن به علل ریشهای مانند فقر، نابرابری سیستماتیک و ناپایداری سیاسی؛ و کاستیهای ناشی از تولید دارو بر اساس انگیزههای بازار یا فقدان منافعی که باعث میشود شرکتهای بزرگ داروسازی علاقهای به ساخت واکسنهایی که فقط یک یا دوبار استفاده میشوند، یا داروهایی که تقاضا برای آنها محدود و غیرقابلپیشبینی است، نداشته باشند.

این معضل فقط مربوط به داروهای ضدابولا نیست،بلکه آنتیبیوتیکها، داروهای ضدمالاریا و ضدسل جدید را هم در بر میگیرد. درنظر داشته باشید  بر اساس گزارشها از هنگام شروع شیوع ابولا، مالاریا و سل دست کم به ترتیب باعث مرگ ۳۰۰ هزار و ۶۰۰ هزار نفر در جهان شده‌‌اند.

با وجود این کاستیها، اقداماتی کاملا شناخته وجود دارد که در صورتی که به طور فوری و کافی اعمال شود، میتواند گستره شیوع بیماری را محدود کند و اثرات آن تخفیف دهد.

 برای رسیدن به این هدف برداشتن چهار گام ضروری است.

چهار گام به پیش

نخستین گام تداوم تاکید بر راهبردهای بهداشت عمومی است که با احتمال بیشتری قابلیت کنترل بیماری را دارند. و فراهم آوردن حمایت کافی کوتاهمدت و درازمدت برای توسعه زیرساختها در کشورهای مبتلا تا این کشورها بتوانند با همکاری اجتماعات مبتلا از شیوع بیماری پیشگیری و ان را مدیریت کنند.

گام دوم پذیرفتن این موضوع است که برای درمان شیوع عفونتها باید به سرعت عمل کنیم و مانع انتشار آنها شویم، همان کاری که سازمان جهانی بهداشت قبلا با تسریع مسیر دسترسی به داروها و واکسناحتمالا موثر ولی هنوز آزمایشنشده، انجام داده است. برای انجام این کار ضروری است که فرآیندهای ساخت این درمانها شکلی منصفانه، شفاف، اطلاعرسانیشده و دربرگیرنده اجتماعات مبتلا داشته باشندتصمیمگیریهای مشکل درباره تعیین اولویتهای درمانی برای مثال امتیاز قائل شدن برای کارکنان بهداشتی یا کنار گذاشتن سالمندان و افراد محتضر از گروه درمانی تنها هنگامی مورد پشتیبانی قرار خواهند گرفت که اساس انها از لحاظ اخلاقی قابلتوجیه باشد.

سومین گام بازبینی استانداردهای اخلاقی و علمی برای طراحی کارآزماییهای بالینی است تا در مواجهه با اضطرارهای بیماریهای عفونی انعطافپذیری بیشتری ایجاد شود. این کار را میتوان با شتاببخشیدن به روند تایید و شروع کارآزماییهای داروها و واکسنها به محض آغاز شیوع بیماری و تسریع استفاده از درمانهای جدید بدون به خطر انداختن ایمنی عمومی انجام داد.

چهارمین و مشکلترین گام در این زمینه بررسی انتقادی شرایط اجتماعی- سیاسی است که محیطی برای بروز چنین شیوعهای بیماری ایجاد میکند. احتمال شیوع بیماری به خاطر ویروس ابولا و سایر ویروسهایی که از حیوانات به انسانها جهش میکنند، هنگامی افزایش پیدا میکند که مردم به علت فقر و محدودیت منایع پروتئینی (که با «گوشت شکار» تامین میشود) وادار به رفتن به مکان‌‌های ناامن و انجام اعمال خطرناک برای ادامه بقای خود میشوند.

تکرار بیپایان مشکلاتی که شیوع اخیر ابولا آن را آشکار کرد، همچنان ادامه خواهد یافت، مگر اینکه با این مشکلات ساختاری، مواجه شویم و به طور راستین سیاستها و راهبردهای جایگزین مانند استفاده از اشکال جدید گرفتن مالیات و اقتصاد بازاری که با اهداف بهداشت عمومی سازگار باشد، اشتراک در حقوق مالکیت فکری (pooling) اختراعات برای تسهیل ایجاد داروها و واکسنها، و رویکردهای متفاوت برای تامین اعتبار برای پژوهشهای علمی را به کار بندیم.

LIveScience

هیچ نظری موجود نیست: