۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

حکایت همچنان باقی است


محمد حقوقی درگذشت و حکایت همچنان یاقی است

همیشه ،‌همهمه ی زنگ
همیشه ،‌ زمزمه ی رود
دو مرد شال سپید قبا سیاه رسیدند
مرا به زندان بردند
دو مرد گمشده
از خویش رفته
در دگری اوفتاده
...
تو را چگونه توان خواند
در آن شبان عزیزی
که آن شبان سپری بود و باز هم
سپری ست
در آن شبان که تو را
نوری تو
در دل تو
ستاره ی سحری بود و این زمان
که مرا
ستاره ی سحری ست
پدر ... پدر

هیچ نظری موجود نیست: