۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

درآمدى بر طب مكمل - جايگزين


دکتر فرید نیک‌بین


امروزه آنچه كه با شنيدن واژه «پزشكى» يا «طبابت» بى درنگ به اذهان اكثر ما خطور مى كند، مجموعه اى از روش هاى تشخيصى- درمانى است كه در بيمارستان ها، درمانگاه ها و اغلب مطب هاى پزشكان در ايران انجام مى گردد و به دانشجويان پذيرفته شدگان رشته پزشكى در دانشگاه هاى كشور آموزش داده مى شود. اين علم را «پزشكى رايج» يا «طب غربى» مى نامند، چرا كه در حال حاضر رايج ترين سيستم درمان در ايران است و از غرب منشا گرفته است.طب غربى تنها يكى از رويكردهاى بشر به مسئله سلامت و بيمارى به شمار مى آيد.

در كنار اين روش، شيوه هاى ديگرى از پزشكى نيز وجود دارند كه با تفاوت هايى در اصول، قواعد و راه هاى تشخيص و درمان، سعى در بازگردانيدن سلامتى به افراد بيمار و جلوگيرى از ايجاد بيمارى در اشخاص سالم دارند. تعداد اين روش ها بالغ بر ۱۰۰ عدد است كه مجموعه آنها را با نام هايى نظير «طب مكمل» (Complementary medicine) يا «طب جايگزين» (Alternative medicine) در جهان مى شناسند. اين مجموعه از سيستم هاى پزشكى بسيار متفاوتى تشكيل شده است كه آنچه در تمامى آنها مشترك است تفاوتشان با رويكرد طب رايج در روش هاى تشخيص، درمان و يا هر دوى آنها است. برخى از اين شيوه ها در اصول تشخيصى- درمانى خود شباهت هاى زيادى با يكديگر دارند، ولى گاهى تفاوت برخى از آنها با هم، بيش از اختلافشان با طب غربى است. اين امر سبب شده است كه طب جايگزين ملغمه اى از روش هاى گوناگون باشد كه هر يك به نوبه خود سعى در بالا بردن سطح سلامتى افراد و جامعه دارند.

در حال حاضر، در بيشتر كشورهاى دنيا- به خصوص كشورهايى مانند آمريكا، انگلستان، فرانسه و آلمان كه خود از سردمداران طب غربى هستند- از اين شيوه ها در كنار پزشكى رايج به منظور تشخيص و درمان بيمارى ها استفاده مى شود و روش هاى طب مكمل هر روز از محبوبيت و استقبال گسترده ترى بهره مند مى گردند. با اين وجود تاكنون جايگاه طب مكمل (جايگزين) در كشور ما به درستى مشخص نشده و درباره كارايى، لزوم استفاده و فوايد اين روش ها نظرات مختلف و حرف و حديث بسيارى وجود دارد.در حقيقت، امروز جامعه ما در آغاز راه استفاده از روش هاى درمانى مكمل قرار گرفته است، لذا دستيابى به اطلاعات صحيح و علمى درباره اين شيوه هاى پزشكى- چه براى پزشكان و چه براى بيماران- يك امر ضرورى به حساب مى آيد.

به نظر مى رسد كه تنها راه درستى كه مى تواند منجر به دستيابى طب مكمل به جايگاه واقعى خود در جامعه گردد، آشنايى علمى و به دور از هرگونه غرض ورزى و تعصب با اين علوم- شيوه هاى عملكرد و توانايى هريك از آنها در تشخيص و درمان بيمارى ها- و در كنار آن سنجش ادعاهاى آنها به وسيله تحقيقات علمى و مطالعات بالينى معتبر است. هريك از اين روش ها توانايى هاى تشخيصى و درمانى منحصر به فردى را دارند. برخى از آنها در محدوده بسيار كوچكى از بيمارى ها كارايى دارند، در حالى كه بعضى ديگر سيستم هاى پزشكى جامع و كاملى هستند كه در طيف وسيعى از بيمارى ها مى توان از آنها استفاده كرد.

طب مكمل يا جايگزينهمانطورى كه پيشتر نيز گفته شد، در حال حاضر شيوه هاى بسيار متفاوتى در سراسر جهان براى تشخيص و درمان بيمارى ها وجود دارد كه در كنار طب رايج سعى در بازگردانيدن سلامتى به افراد بيمار و پيشگيرى از ايجاد بيمارى در افراد سالم (با ارجحيت مورد دوم) دارند.در حقيقت آن چيزى را كه امروزه همه ما به عنوان «پزشكى» مى شناسيم و فرد متخصص در آن را پزشك يا دكتر طب مى ناميم، روشى از سيستم تشخيصى- درمانى است كه با نام هايى همچون پزشكى غربى، پزشكى مدرن يا نوين، پزشكى معمول، طب متعارف يا رسمى،پزشكى فن ورانه يا تكنيكى ، طب علمى و آلوپاتى نيز شناخته مى شود.به رغم تمامى پيشرفت ها و تبليغات انجام شده در مورد پزشكى غربى، هر روزه تعداد بيشترى از مردم به طب مكمل علاقه مند مى شوند.

با وجود اينكه تمامى رشته هاى پزشكى غير از پزشكى رايج را تحت عنوان پزشكى مكمل يا جايگزين طبقه بندى مى نمايند، اما به دليل تنوع آنها شايد چندان واقع گرايانه نباشد كه بخواهيم تعريفى جامع و دقيق از مجموعه درمان هايى كه خارج از روش پزشكى معمول است داشته باشيم، به طورى كه همه آنها را شامل شود.«فيشر» و «وارد» در اين رابطه مى گويند: «صحبت كردن درباره طب مكمل يا جايگزين مانند اين است كه بخواهيم (در كشورى) راجع به «خارجيان» صحبت كنيم. هردوى اين واژه ها داراى مفاهيمى گنگ و مبهم هستند و به دسته ها و گروه هاى بزرگ و ناهمگونى اشاره مى كنند كه توسط آنچه كه نيستند (طب رايج در مقابل طب مكمل يا جايگزين) تعريف شده اند، نه به وسيله آنچه كه هستند.»

براين اساس يكى از معتبرترين مراكز طب مكمل دنيا به نام «مركز ملى طب مكمل و جايگزين» (NCCAM) وابسته به «موسسه هاى ملى بهداشت آمريكا»(NIH) مجموعه اين روش را بدين صورت تعريف مى كند: «طيف وسيعى از فلسفه هاى درمانى (مدارس فكرى) و رهيافت ها و درمان هايى كه طب مرسوم غربى معمولاً از آنها استفاده نمى كند، آنها را نپذيرفته است، مطالعه و درك نكرده و اكثراً در دسترس قرار نمى دهد.»در هر نقطه از جهان اين روش ها را با اسم خاصى مى شناسند كه ناشى از شيوه نگرش و برخورد با اين رشته هاى طبى است.در اين قسمت تعدادى از اين عناوين را با توضيح مختصرى در مورد هر يك از آنها ملاحظه مى كنيد:

طب مكمل (Complementary medicine): در كشورهاى اروپايى معمولاً مجموعه اين روش ها را با نام «طب مكمل» مى شناسند. اين نام بيانگر اين نكته است كه از اين روش ها مى توان در كنار طب رايج و جهت تكميل كردن آن براى رسيدن به سلامتى بيشتر استفاده كرد. اين واژه براى نخستين بار در سال ۱۹۸۱ در گزارشى كه توسط «بنياد ترش هولد» درباره وضعيت روش هاى طبى جدا از پزشكى معمول جامعه به چاپ رسيد به كار گرفته شده است. اشكالى كه در اين واژه به چشم مى خورد اين است كه كلمه طب مكمل اكثراً اين تصور را در ذهن شنونده به وجود نمى آورد كه استفاده از اين شيوه هاى طبى تنها در كنار طب غربى، مجاز و قابل قبول است.

طب جايگزين Alternative medicine : در آمريكا اين سيستم هاى درمانى تحت عنوان «طب جايگزين (جانشين)» شناخته مى شوند. اين نام نشان دهنده آن است كه در بسيارى از موارد مى توان تنها با تكيه بر اين روش ها، بيمارى را معالجه كرد و نيازى به مداخله پزشكى رايج نيست. با اين وجود به نظر مى رسد كه حتى در آمريكا نيز حداقل در موارد بيمارى هاى بسيار سخت و پيشرفته از اين سيستم به عنوان مكمل طب غربى استفاده مى گردد.« مارك اس. ميكوزى» در اين زمينه مى گويد: «آنچه كه به عنوان طب جايگزين در ايالات متحده لقب گرفته است، در درجه اول يك پديده اجتماعى و جنبش مصرف كنندگان (پزشكى) است كه از ابعاد مهمى برخوردار است. واژه طب مكمل به طور متناوب است به جاى واژه فوق به كار مى رود و تعريف عملكردى دقيق ترى از اين پديده اجتماعى ارائه مى كند، چرا كه بيماران در آمريكا معمولاً از اين روش ها در كنار طب غربى- و نه به عنوان جانشينى براى آن- استفاده مى نمايد.»برپايه توضيح بالا، امروزه اكثر متخصصان اين علوم ترجيح مى دهند تا از واژه مركب «طب مكمل- جايگزين» (CAM) براى اشاره به اين شيوه هاى طبى استفاده نمايند. نخستين بار از واژه «طب جايگزين» در اواسط دهه هشتاد ميلادى استفاده شده است.

طب كل نگر (كل گرا) Holistic medicine: اين نام برپايه باورى بنا شده كه اعتقاد دارد هر چيزى در دنيا خصوصياتى بيش از خواص مجموعه اعضا يا قسمت هاى تشكيل دهنده خود دارد. اين ديدگاه را فلسفه كل گرايى مى نامند. بر اين اساس در برخورد با بيمارى هر قسمت از بدن، تنها نگاه به آن قسمت و درمان آن كافى نيست، بلكه براى تشخيص و درمان درست بايد به «كليت» فرد (ساير خصوصيات جسمى، روانى، ذهنى و...) نيز توجه داشت. اين عنوان از اسامى رايجى است كه به كرات براى اشاره به طب مكمل _ جايگزين به كار مى رود. معمولاً درمانگران اين رشته ها از واژه طب كل گرا در مقابل طب جزءگراى غربى (Reductionistic medicine) استفاده مى كنند و بدين ترتيب سعى در ابراز برترى اين شيوه ها دارند. گروهى در زبان فارسى از مترادف هاى ديگرى براى كلمه طب كل نگر استفاده مى نمايند كه از آنها مى توان به واژه «طب جامع» يا «طب جامع نگر» اشاره كرد.

طب طبيعى Natural medicine: در بسيارى از شيوه هاى طب مكمل _ جايگزين، درمان تنها با استفاده از فرآورده هاى طبيعت (گياهان دارويى، مواد معدنى، محصولات جانورى و...) و بدون استفاده از هيچ گونه مواد مصنوعى و غيرطبيعى صورت مى گيرد. در اين روش ها سعى مى شود كه درمان برپايه اصول زندگى طبيعى، با الهام از طبيعت و قوانين آن انجام شود. فلسفه «طب طبيعى» بر پايه وجود تمامى درمان ها در خود طبيعت استوار است.

طب سنتى (Traditional medicine): بسيارى از اين روش ها ريشه در تاريخ دارند و صدها يا هزاران سال از ابداع آنها مى گذرد. هر كشور يا منطقه اى طب سنتى خاص خود را دارا است كه در موارد زيادى بين شيوه هاى تشخيصى _ درمانى و اصول آ ن، مشابهت هايى با ديگر كشورها و فرهنگ ها به چشم مى خورد. از معروف ترين روش هاى طب سنتى مى توان به طب سنتى چين، طب سنتى هند (آيورودا) و طب سنتى ايران اشاره كرد. عنوان طب سنتى خصوصاً توسط سازمان بهداشت جهانى و كشورهاى جهان سوم به كار مى رود. امروزه برخى از افراد با استفاده از شيوه هاى نوين، تكنولوژى هاى مدرن و علوم جديد به تحليل، بررسى و تكميل طب سنتى پرداخته اند. گاهى به اين رويكرد جديد «طب سنتى جديد» گفته مى شود.

طب بومى Indigenous medicine: از اين كلمه براى اشاره به پزشكى مرسوم در هر منطقه يا كشور استفاده مى شود كه عمدتاً نشانگر شيوه هاى بدوى و ابتدايى است. از جمله اين روش ها مى توان طب بومى سرخ پوستان آمريكا و انواع طب هاى بومى آفريقا و آسيا را نام برد. گاهى دو واژه «طب سنتى» و «طب بومى» به صورت مترادف به كار مى روند.

طب حاشيه (Fringe medicine): اين واژه توسط اشخاصى به كار برده مى شود كه اعتقاد دارند طب رايج غربى جريان اصلى پزشكى دنيا را شكل مى دهد و مى توان از ديگر روش هاى طبى در مواردى تنها به عنوان كمك كننده _ آن هم نه به شكل درمان اصلى _ استفاده كرد. اين واژه در اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلادى توسط برايان اينگليس و جفرى موراى ابداع شد، اما از آنجايى كه به طور ضمنى نشانگر فرعى بودن اين رشته هاى طب بود نتوانست محبوبيت چندانى در ميان عامه مردم كسب نمايد. با اين وجود «مجله پزشكى بريتانيا»(BMJ) به سرعت اين واژه را مورد قبول قرارداد!

تا آنكه در دهه ۱۹۷۰ واژه «طب طبيعى» را جايگزين آن ساخت (به نظر مى رسد كه در اين زمان شكل گيرى هيپى ها و جنبش هيپى گرى با شعار «بازگشت به طبيعت» در اين امر نقش داشته است.)علاوه بر اسامى گفته شده عناوين ديگرى همچون طب غيررسمى ( Unconventional medicine) و طب غيررايــج (غيرمعمــول _ غيرمتـعارف) (Unorthodox medicine) نيز به اين روش ها اطلاق مى گردد. در برخى از كشورها نيز واژه هاى خاصى به منظور اشاره به اين شيوه هاى طبى در نظر گرفته شده است، به عنوان مثال در ايتاليا با نام «طب ديگر» و در فرانسه با عنوان «طب موازى» معروف است.توجه داشته باشيد كه هيچ يك از اين اسامى به طور كامل بيانگر مجموعه اين روش ها نيست و در عين حال يك روش مى تواند زيرمجموعه چند عنوان قرار بگيرد.
............................................
به نقل از روزنامه شرق- 1384

هیچ نظری موجود نیست: