یک گغتگوی خوب با دکتر مهدی سمتی درباره موسیقی زیرزمینی در سایت هفتسنگ
این هم یک تکهاش که جلب نظرم را کرد:
...در جامعهای مثل ایران این محدودیتها و امکانات در تطابق با فرهنگ، مذهب و چارچوبهای سیاسی وجود دارند. به طور منطقی تا زمانی که ما محدودیتهای بیشتری ـ بهویژه محدودیتهای سیاسی ـ داریم، و تا زمانی که اینچنین موسیقی به وسیله فرهنگ رسمی به رسمیت شناخته نمیشود، این نوع موسیقی طبق تعریف زیرزمینی خواهد بود.
با توجه به محدودیتهای سیاسی- اجتماعی کمتر و سنت قویتر دفاع از آزادی بیان در غرب طیف کوچکتری از انواع موسیقی وجود دارند که بر مبنای محدودیتهای قانونی سیاسی و اجتماعی، به عنوان زیرزمینی شناخته شوند، این بدان معنی است که محدوده وسیعی توسط موسیقیدانان زیرزمینی ایران پوشش داده میشود. (همانطور که پیش از گفتم این موسیقی موضوعات زیادی را در بر میگیرد.)در عین حال، محدودیتهای موجود همه هم سیاسی نیستند. مذهب، فرهنگ و دیگر هنجارهای اجتماعی ما، برخی محدودیتهای بیان مجاز را مشخص میکنند، که در عوض مورد اعتراض (contestation) بخشهایی از فرهنگ عامهپسند جوانان هستند...
...این حوزهای است که ما میتوانیم برخی تفاوتها را بین تجربه موسیقی زیرزمینی در ایران و تجربه موسیقی عامهپسندی که خارج از جریان غالب در غرب شروع شد ببینیم. به نظر میرسد در ایران بخش عمدهای از موسیقی زیرزمینی توسط کسانی ساخته و شنیده میشود که در مقایسه با همتایانشان در غرب از امتیاز بالاتری برخوردارند. (طبقه متوسط، بالاتر از متوسط و طبقات بالاتر.)رپ ریشههایش را از تجربه زندگی میانشهری اقتصادی فقیرشده سیاهان امریکایی دارد. همچنین هم جنبش راک و هم پانک و انشعابهای متنوع آنها مولفههای طبقه کارگر را در خود داشتند.
به نظر میرسد که اینچنین مولفههای طبقه کارگری در موسیقی زیرزمینی ایران غائب هستند، هرچند که برای اظهارنظر معین به تحقیقات بیشتری در این حوزه نیاز است.
این هم یک تکهاش که جلب نظرم را کرد:
...در جامعهای مثل ایران این محدودیتها و امکانات در تطابق با فرهنگ، مذهب و چارچوبهای سیاسی وجود دارند. به طور منطقی تا زمانی که ما محدودیتهای بیشتری ـ بهویژه محدودیتهای سیاسی ـ داریم، و تا زمانی که اینچنین موسیقی به وسیله فرهنگ رسمی به رسمیت شناخته نمیشود، این نوع موسیقی طبق تعریف زیرزمینی خواهد بود.
با توجه به محدودیتهای سیاسی- اجتماعی کمتر و سنت قویتر دفاع از آزادی بیان در غرب طیف کوچکتری از انواع موسیقی وجود دارند که بر مبنای محدودیتهای قانونی سیاسی و اجتماعی، به عنوان زیرزمینی شناخته شوند، این بدان معنی است که محدوده وسیعی توسط موسیقیدانان زیرزمینی ایران پوشش داده میشود. (همانطور که پیش از گفتم این موسیقی موضوعات زیادی را در بر میگیرد.)در عین حال، محدودیتهای موجود همه هم سیاسی نیستند. مذهب، فرهنگ و دیگر هنجارهای اجتماعی ما، برخی محدودیتهای بیان مجاز را مشخص میکنند، که در عوض مورد اعتراض (contestation) بخشهایی از فرهنگ عامهپسند جوانان هستند...
...این حوزهای است که ما میتوانیم برخی تفاوتها را بین تجربه موسیقی زیرزمینی در ایران و تجربه موسیقی عامهپسندی که خارج از جریان غالب در غرب شروع شد ببینیم. به نظر میرسد در ایران بخش عمدهای از موسیقی زیرزمینی توسط کسانی ساخته و شنیده میشود که در مقایسه با همتایانشان در غرب از امتیاز بالاتری برخوردارند. (طبقه متوسط، بالاتر از متوسط و طبقات بالاتر.)رپ ریشههایش را از تجربه زندگی میانشهری اقتصادی فقیرشده سیاهان امریکایی دارد. همچنین هم جنبش راک و هم پانک و انشعابهای متنوع آنها مولفههای طبقه کارگر را در خود داشتند.
به نظر میرسد که اینچنین مولفههای طبقه کارگری در موسیقی زیرزمینی ایران غائب هستند، هرچند که برای اظهارنظر معین به تحقیقات بیشتری در این حوزه نیاز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر