بسیاری از ما هنگامی که صحبت از فیزیکدانان، مهندسان یا ریاضیدانان پیش میآید، بیشتر آنان را مرد تصور میکنیم تا زن. و در واقعیت نیز شمار زنانی که در حوزههای "علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات" کار میکنند، بسیار کمتر از مردان است.
درباره علت این تفاوت، فرضیهای با قدمت با بیش از یک قرن وجود دارد: اینکه پسران در ریاضیات بر دختران برتری ذاتی دارند. در مقابل شواهدی فزاینده بیانگر آن است که تفاوتهای دختران و پسران در ریاضیات بیشتر ریشه فرهنگی دارد و بسیار تحت تاثیر شرطیسازی اجتماعی و سوگیری جنسیتی در محیط است.
***
لاورنس سامرز (Lawrence Summers)، اقتصاددان و رییس دانشگاه هاروارد آمریکا هرگز فکر نمی کرد آنچه در ژانویه ۲۰۰۵ در کنفرانس "تنوع بخشیدن به نیروهای کاری در حوزه علوم و مهندسی" می گوید چه واکنش گستردهای خواهد داشت.
سامرز در سخنرانی خود در این کنفرانس به بحث درباره علت حضور کمتر زنان در ردههای بالای دانشگاهی در رشتههای"علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات" (STEM) پرداخت. او چند فرضیه را در توضیح این شکاف جنسیتی مطرح کرد.
یکی از فرضیههای مورد بحث سامرز این بود که: در آزمونهای تواناییهای شناختی، "تنوع" بیشتری در میان مردان در مقایسه با زنان مشاهده میشود، و این تنوع بیشترباعث میشود که در توزیع آماری نمرههای آزمونها در دو رده "بالاترین نمرهها" و "پایینترین نمرهها"، شمار مردان بیشتر از زنان باشد. به گفته او، اندکی تفاوت در "انحراف معیار" از میانگین نمرهها (در میان دو جنسیت) باعث تفاوت جنسیتی بزرگی در گروه افرادی میشود که نمرههایشان فاصله زیادی با میانگین نمرهها دارد. نتیجه نهایی این است که شمار مردان با نمرههای بسیار بالا در رشتههای مربوط به ریاضیات بسیار بیشتر از زنان باشد.
به بیانی سادهتر، مدعای سامرز این بود که اندک تفاوتی در تواناییهایی زنان و مردان در ریاضیات با توجه به این عامل تنوع، تاثیر بزرگی خواهد داشت بر آنانی که به ردههای بالای دانشگاهی و حرفهای در رشتههای مربوط به ریاضیات میرسند.
او نهایتا در این سخنرانی چنین نتیجهگیری کرد: "در مورد خاص علوم و مهندسی، [حضور شمار بیشتر مردان نسبت به زنان در ردههای بالای دانشگاهی] به استعداد ذاتی مربوط می شود و به خصوص تنوع این استعداد ذاتی. عواملی کماهمیتتر مانند روند اجتماعی شدن و تداوم تبعیض [فقط] نقش تقویتکننده دارند..."
فرضیه سامرز در این سخنرانی باعث بروز اعتراضات گستردهای شد؛ او را به طرفداری از تبعیض جنسی و گفتن سخنان نسنجیده در مقام یک استاد دانشگاه متهم کردند. واکنشهای منفی چه در دانشگاه هاروارد و چه در سطح آمریکا بر ضد سامرز برانگیخته شد؛ او را "انسان نئاندرتال" نامیدند، دانشآموختگان هاروارد کمکهای اهداییشان به دانشگاه را پس گرفتند و استادان هاروارد خواستار عذرخواهی و برخی دیگر خواستار اخراج او شدند. با وجود عذرخواهیهای مکرر سامرز و این ادعا که سخنانش بد فهمیده شده است، در نهایت او در سال تحصیلی بعد از ریاست دانشگاه هاروارد کناره گرفت. باراک اوباما او را نامزد وزارت خزانهداری کرده بود که این هم فراموش شد.
برتری پسران در ریاضیات ذاتی است؟
جانت هاید (Janet Hyde)، استاد روانشناسی در دانشگاه ویسکانسین- مدیسون، سخنرانی سامرز را شنیده بود و فرضیه سامرز او را برانگیخت تا پژوهشی را در این زمینه به انجام برساند تا معلوم شود که آیا برتری پسران بر دختران در ریاضیات واقعا ذاتی است، یا ریشهای فرهنگی- اجتماعی دارد.
هاید به همراه جانت مرتز (Janet Mertz)، استاد سرطانشناسی همین دانشگاه، به تجزیه و تحلیل بررسیهایی در کشورهای گوناگون درباره عملکرد تحصیلی دختران و پسران در ریاضیات با در نظر گرفتن نابرابری جنسیتی در این کشورها پرداخت.
این دو برای مقایسه کشورها از لحاظ برابری جنسیتی از" شاخص نابرابری جنسیتی" (GII)استفاده کردند که "مجمع جهانی اقتصاد" (WEF)در "گزارش جهانی شکاف جنسیتی" از آن استفاده میکند. این شاخص که عددی میان صفر و یک است، شکاف میان زنان و مردان را در فرصتهای اقتصادی و اشتغال، دسترسی به تحصیل، مشارکت سیاسی و سایر عوامل اجتماعی- اقتصادی اندازهگیری میکند. هر چه عدد این شاخص به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده برابری بیشتر میان زنان و مردان در آن کشور است.
آیا همه جا پسران در ریاضیات جلوتر اند؟
پیشفرض آنها این بود که: اگر پسران از هنگام تولد توانایی مغزی بیشتری در ریاضیات نسبت به دختران داشته باشند، تفاوت جنسیتی در کارکرد تحصیلی در ریاضیات باید در کشورهای گوناگون کمابیش یکسان باشد. اما بررسی آنها نشان داد که نابرابری جنسیتی در کارکرد تحصیلی در ریاضیات در میان کشورها یکسان نیست و میزان این شکاف در برخی از کشورها بیش از کشورهای دیگر است.
در کشورهایی که شکاف جنسیتی بزرگتر بود، تفاوت بیشتری میان دختران و پسران در عملکرد تحصیلی در ریاضیات مشاهده میشد. برای مثال در ایران و هند که در ردههای پایین از لحاظ برابری جنسیتی قرار داشتند، درصد دخترانی که در "المپیاد بینالمللی ریاضیات" نمرههای بالایی گرفته بودند، نسبت به سایر کشورها پایینتر بود.
سامرز در آن سخنرانی بحثبرانگیزش ادعا کرده بود که پسران تنوع بیشتری در توانایی ریاضی نسبت به دختران نشان میدهند، در نتیجه شمار بیشتری از پسران ممکن است مهارتهای خارقالعاده ریاضی از خود بروز دهند. به گفته او همین تنوع است که در نهایت باعث میشود شمار بیشتری از مردان به درجات بالایی از مهارتهای ریاضی و ردههای بالای دانشگاهی در رشتههای مربوط به ریاضیات برسند.
اما بررسی هاید نشان داد که نمرههای ریاضی دختران در برخی از کشورها و برخی از اقلیتهای قومی در آمریکا مانند آسیاییتباران به همان اندازه پسران دارای تنوع است، و دختران با تواناییهاییهای خارقالعاده ریاضیات هم در میان آنان مشاهده میشود. یک مورد جالب که در بررسی هاید که به آن اشاره شده است، مورد "مریم میرزاخانی" است.
مورد مریم میرزاخانی
مریم میرزاخانی دختری نوجوان در تیم المپیاد ریاضی ایران بود و در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳) در هنگ کنگ و ۱۹۹۵ (۱۳۷۴) در تورونتو مدال طلا گرفت و یکی از معدود افراد شرکتکننده در المپیاد ۱۹۹۵ بود که نمره کامل ۴۲ را به دست آورد.
او سپس برای تحصیل ریاضیات به دانشگاه شریف رفت. میرزاخانی از جانبهدربردگان حادثه سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه شریف به دره در اسفند سال ۱۳۷۶ است. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز به سمت تهران میرفت به از جاده منحرف شد و به درون دره افتاد و ششتن از دانشجویان نخبه ریاضی در این حادثه کشته شدند.
میرزاخانی بعد از گرفتن لیسانس ریاضیات از دانشگاه شریف با گرفتن بورسی از دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت و را در سال ۲۰۰۴ دکترایش در ریاضیات را در این دانشگاه تحت نظارت کورتیس مکمولن، صاحب "مدال فیلدز" در ریاضیات، که معادل جایزه نوبل این رشته است، گرفت. میرزاخانی بعدها به استادی دانشگاه پرینستون رسید، با "جان وندراک" از پژوهشگران شرکت "آی بی ام" ازدواج کرد، و جایزههای متعددی از جمله جایزه جهانی "انجمن ریاضیات آمریکا" در سال ۲۰۱۳ را به دست آورد.
خود او در مصاحبهای درباره زندگیش میگوید: "من از جهات زیادی خوشاقبال بودم. هنگامی که جنگ تمام شد، من تازه مدرسه ابتدایی را تمام کرده بودم: اگر ده سال زودتر متولد شدم، این فرصتهای بزرگ را به دست نمیآوردم. من در تهران به دبیرستانی عالی رفتم، دبیرستان فرزانگان، و معلمان بسیار خوبی داشتم. در هفته اول رفتن به مدرسه راهنمایی با "رویا بهشتی" آشنا شدم. داشتن دوستی که علائق مشترکی با شما داشته باشد، بسیار باارزش است و به شما کمک میکند باانگیزه بمانید. [رویا بهشتی اکنون استادیار ریاضیات در دانشگاه واشنگتن در سنتلوئیس آمریکا است] مدرسه ما در نزدیکی خیابانی پر از کتابفروشی در تهران بود. به یاد میآورم که چقدر راه رفتن در این خیابان شلوغ و سرزدن به کتابفروشیها برای ما هیجانانگیز بود. ما نمیتوانستیم کتابها را پیش از خرید مرور کنیم، مانند شیوهای که در اینجا مردم معمولا در کتابفروشیها انجام میدهند، بنابراین نهایتا کارمان به خریدن تصادفی کلی کتاب میکشید. همچنین مدیر مدرسه ما زنی با اراده قوی بود که مشتاق بود تا جایی که از دستش برمیآمد فرصتهای مشابهی با مدرسه پسرانه را برای ما فراهم کند..."
سرگذشت مریم میرزاخانی نشان میدهد که چگونه زنان در شرایط مساعد فرهنگی میتوانند به رتبههای بسیار بالا در رشتههای علوم، ریاضیات و مهندسی که بطور سنتی قلمرو مردان شمرده میشود، دست پیدا کنند.
نابرابری تفاوت ایجاد میکند
یک آزمون دیگر که امکان مقایسه کارکرد دختران و پسران در ریاضیات در کشورهای جهان را فراهم میآورد، آزمون PISA است.
"سازمان همکاری و توسعه اقتصادی" (OECD)مرکب از ۳۴ کشور متعهد به دموکراسی و اقتصاد بازار "برنامه ارزیابی بینالمللی دانشآموزان" (PISA) را در میان دانشآموزان ۱۵ ساله در کشورهای عضو و غیرعضو در درسهای ریاضی، علوم و خواندن یا درک مطلب به طور دورهای به اجرا در میآورد.
نتایج نمرههای دختران و پسران در آزمون ریاضی PISA در سال ۲۰۰٨ ظاهرا کلیشه قدیمی در این باره پسران نسبت به دختران در ریاضیات قویترند، را تایید میکرد؛ در بسیاری از کشورهای مورد بررسی میانگین نمرههای دختران در آزمون ریاضیات پایینتر از نمرههای پسران بود. البته کشورهایی مانند سوئد هم بودند که این تفاوت آماری میان دختران و پسران در آنها دیده نمیشد، و در ایسلند میانگین نمرهای ریاضی دختران حتی بالاتر از پسران بود.
پائولا ساپینزا (Paola Sapienza)، از دانشگاه نورثوسترن در ایلینوی آمریکا، به مقایسه نتایج کارکرد ریاضی دختران و پسران در این آزمون پرداخت تا در مقایسه با "شاخص نابرابری جنسیتی" ببیند تفاوتها ناشی از استعداد است یا تربیت اجتماعی. این بررسی هم نشان داد که تفاوتهای جنسیتی در نمرههای ریاضی با شاخص نابرابری جنسیتی ارتباط مستقیم دارد: در کشورهایی که بیشترین نابرابری جنسیتی وجود داشت، بیشترین میزان برتری پسران بر دختران در ریاضیات هم مشاهده میشد. هنگامی که این پژوهشگران نتایج نمرههای ریاضی دختران و پسران در آزمون PISA را با توجه به شاخص نابرابری جنسیتی تصحیح کردند، دیگر تفاوتی آماری میان دختران و پسران در نمرههای ریاضی در این کشورها به چشم نمیخورد.
کلیشههای سختجان
کلیشه جنسیتی درباره اینکه پسران در ریاضیات بر دختران برتری دارند همچنان فراگیر است و کلیشهها به این آسانیها از بین نمیروند. هنوز بسیاری از والدین و آموزگاران باور دارند که پسران به طور ذاتی در ریاضیات بهتر از دختران هستند.
در توجیه این کلیشه به دلایل زیستشناختی هم استناد شده است، از جمله اینکه مردان در آزمونهای "ادراک دیداری- فضایی" بهتر از زنان عمل میکنند، و زنان در أزمونهای "یادآوری کلامی" از مردان بهتر هستند. اما بررسیها نشان دادهاند تفاوتهای عملکرد زنان و مردان در این آزمونها اندک است، و نمیتوان رابطه محکمی میان این تفاوت و کارکرد افراد در آزمونهای ریاضی برقرار کرد.
عوامل فرهنگی متعددی وجود دارند که ممکن است مانع از پیشرفت دختران در ریاضیات شوند؛ از جمله رفتار آموزگاران در کلاس درس: آموزگاران توجه بیشتری به پسران با استعداد ریاضی نشان میدهند و دخترانی که استعداد ریاضی دارند تعلیم کافی را دریافت نمیکنند. به علاوه کلیشههای حاکم ممکن است مشاوران راهنمایی درسی و دیگران را برانگیزد تا دختران را از رفتن به سوی رشتههای تحصیلی ریاضیات و مهندسی باز دارند. بالاخره اندک بودن زنانی در این رشتهها که سرمشق دختران باشند، ممکن است آنان را از ادامه تحصیل در این رشتهها دلسرد کنند.
ریاضی تان ضعیف است یا باورتان به خودتان؟
کارول دووک (Carol Dweck)، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، که به خاطر نظریه «چارچوب ذهنی»اش (Mindset) شهرت دارد، در این مورد نیز به پژوهش پرداخته است. بررسیهای او نشان میدهد که یک عامل موثر دیگر در کارکرد ریاضی دختران باور خود آنان درباره ذاتی یا اکتسابی بودن مهارتهای ریاضی است.
برای مثال یکی از بررسیهای دووک نشان داد که در پایان کلاس هشتم نمرههای ریاضی پسران به طور قابل ملاحظهای بالاتر از دختران است، اما این تفاوت در واقع در میان دانش آموزانی وجود داشت که باور داشتند مهارتهای فکری استعدادی ذاتی است. هنگامی که نمرههای ریاضی در میان دانشآموزانی که مهارتهای فکری را توانایی اکتسابی میدانستند، مورد مقایسه قرار میگرفت، تفاوت میان دختران و پسران تقریبا از بین میرفت.
دووک به این نتیجهگیری میرسد که باور داشتن دختران به ذاتی بودن تواناییها، نه تنها آنان را در برابر مشکلات تحصیلی آسیبپذیرتر میکند، بلکه باعث آسیبپذیری بیشترشان در برابر کلیشههای حاکم میشود.
کلیشههای رایج افسانههایی درباره "استعداد ذاتی" می بافند. بنابراین، اگر به ذاتی بودن استعداد ریاضی باور داشته باشید و محیطتان هم به شما بگوید جزء گروه فاقد این استعداد هستید، کاملا از پیشرفت در این مسیر دلسرد میشوید. برعکس اگر باور داشته باشید که تواناییهای ریاضی را میتوان با تلاش پرورش داد، کلیشه رایج برایتان اعتبار چندانی نخواهد داشت.
****
سخنرانی سامرز یک پیامد دیگر هم داشت: پس از استعفای او از مقام ریاست دانشگاه هاروارد در پایان سال ۲۰۰۶ برای نخستین بار در تاریخ این دانشگاه یک زن به عنوان بیست و هشتمین رییس این دانشگاه انتخاب شد: درو گیپلین فاوست (Drew Gilpin Faust)، استاد تاریخ کرسی لینکلن در دانشکده علوم و هنرهای هاروارد.
فاوست که سه دهه پیش از آن تجربه سرطان پستان را هم از سر گذرانده بود، در شروع ریاستش در سخنانی گفت: "امیدوارم انتخاب من به این مقام نمادی از گشایش در دسترسی به فرصتهایی باشد که حتی تا همین یک نسل پیش غیرقابل دسترسی به نظر میرسید."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر