شکسپير
شکسپير مطابق معمول نکته را دريافته است. به نظر میرسد انسان ها در اوج شکوفايی خود توانايی بی حدوحصری برای تخيل و خلاقيت، براي ابداع و ساختن و براي الهام بخشيدن و موفقيت دارند.
هنگامی که روياهای انسان قرن بيستم به واقعيت مبدل شد، او شيوهای از زندگی را اتخاذ کرد که فراسوی لجامگسيختهترين تخيلات اجدادش بود.
زندگی در عصر اطلاعات با وجود تمام امتيازاتش هم فرصت هايی بیسابقه و هم مخاطراتی بالقوه را عرضه میکند. متاسفانه برخی از اين مخاطرات به بيماریهايی مربوط میشود که تا همين چند نسل قبل نادر بودند، اما اکنون به ابعاد همه گيری رسيدهاند.
نظريه پردازیهای یک دانشمند
دکتر جورج کروسوس از موسسه هايی ملي بهداشت (NIH) در شماره 20 آگوست 2004 ژورنال انجمن پزشکی امريکا خطرات بالقوه ناسازگاری ميان ژنتيک انسانی و رفتار انسانی را توضيح میدهد.
در کانون اين قضيه «پاسخ استرس» بدن قرار دارد. پاسخ استرس به مغز به خصوص هيپوتالاموس، هيپوفيز، دستگاه عصبی سمپاتيک و غده های آدرنال مربوط میشود.
بدن در پاسخ به استرس مجموعه ای پيچيده از هورمون هاي متعدد مانند کورتيزول و ساير «گلوکوکورتيکوئيدها»، آدرنالين و ساير آمين هاي مقلد سمپاتيک، وازوپرسين و اينترلوکين ۶ و ساير سايتوکاين هايي را که پاسخ ايمنی و التهاب را به وجود مي آورند، آزاد میکند.
لازم نيست که دانشمند باشيد تا بدانيد واکنش استرس چگونه احساس میشود و تظاهر میکند.
قلبتان سريعتر و شديدتر میتپد و فشارخون تان اوج میگيرد. نفس هايتان سريع تر و عميق تر و مردمک هایتان گشاد میشود. عضلاتتان کشيده میشود و موهايتان کمی سيخ شده به نظر میرسد. پوستتان سرد و مرطوب مي شود، دهانتان خشک میشود و دچار دل آشوبه میشويد. احساس هشياری میکنيد، اما عصبی و نگران هم هستيد.
تغييراتی که درون بدنتان رخ میدهد، نيز به همين اندازه تاثيرگذار است. استرس مکانيسمهای لخته شدن خون و دستگاه ايمنی را فعال میکند. ميزان قند خون افزايش میيابد، و در همان حال سلولهای سفيد به درون گردش خون میريزند و توليد ادرار آهسته میشود.
اين تغييرات انسان ها را برای کنار آمدن با خطر آماده می کند.خطراتی که انسان در طی تکاملش با آن روبرو بوده است از جمله شامل شکارچیان، محرومیت از دسترسی به منابع حیاتی و خطرت جسمی بوده است.
اما بسیاری از افراد در کشورهای پيشرفته در وفور نعمت زندگی مي کنند. جهان تغيير کرده است، اما پاسخ به استرس دگرگون نشده است. دکتر کروسوس در اين مقاله بيان میکند که چگونه ناسازگاری ميان ژنهای ما و سبک زندگی ما ممکن است در ایجاد برخی از مهمترين بيماریهای عصر کنونی موثر باشد.
دکتر کروسوس به عنوان يک متخصص غدد داخلی و ژنتيک خواستار پژوهشهای بيشتر در مورد ژنهای مربوط به بقا است که زمانی باعث ايجاد سازگاری میشدند، اما اکنون زيان آور هستند.
او اميدوار است که دانش ما در اين زمينه به اقدامات پيشگيری کننده و شناسايی هدفهایی براي توليد داروها منجر شود و ما هم همین امید را داریم، اما مجبور نيستيم منتظر اکتشافات در مهندسي ژنتيک بمانيم تا عدم تعادل ميان ژن ها و سبک زندگیمان را تصحيح کنيم.
ما بايد با الگوهای تغذيهای و عادات ورزشی سازگار شويم که ژن های ما را راضی و زندگی ما را سالم و لذت بخش نگهدارند.
در مسير تاريخ
به اين مساله فکر کنيد. نياکان اوليه ما برای بقا به قدرت جسمی خود وابسته بودند. ادامه زندگی به کسب غذا از طريق شکارکردن و گردآوری گياهان خوراکی بستگی داشت که هر دوی این کارها فعاليتهايی توانفرسا هستند.
يافتن سرپناه، مقابله با شکارچيان و کنار آمدن با بلايای طبيعی نيز نيازمند قدرت و استقامت همراه با سرعت انتقال است.
انسان شناسان به ما میگويند در عصر ديرينه سنگی، انسان ها در دسته هاي کوچکی که نواحي وسيعی را برای غذا و پناهگاه زيرپا میگذاشتند، زندگي میکردند. جمعيت انسان ها پراکنده بود، منابع اندک، باروري پايين و محيط خصومتآميز تراکم جمعيت را به کمتر از يک نفر در يک کيلومتر مربع محدود میکرد. جامعه ساده بود و اکثر افراد کارهايی يکسان را انجام میدادند. مهمترين وظيفه به دست آوردن غذا بود.
به طور معمول شرايط بين دو وضعیت ضيافت يا قحطی نوسان میکرد. يک تا دو روز فعاليت جسمي تقريباً مداوم براي به دست آوردن غذا لازم بود. اين اوج گيري هاي فعاليت با چندين روز شکمي از عزا درآوردن و جشن دنبال مي شد، اما نياکان ما حتی در اين تعطيلات بدوی به طور شگفت آوری فعال بودند، رقص و بازی و سفر کردن تا بيش از۳۵ کيلومتر با پای پياده براي ديدار و معامله با ديگر قبايل.
انسان آن دوران در مجموع با فعاليت جسمی ميانگين در روز بيش از دو برابر انسان امروزي کالری میسوزاند.
رژيم غذايی «کاملاً طبيعی»
رژيم غذايی «کاملاً طبيعی»
مردمان عصر حجر حيوانات وحشي را شکار میکردند، ماهی میگرفتند، و ميوه و مغزها، دانه ها و ريشه هاي خوراکی گردآوری مي کردند. آنها نمیتوانستند غذا انبار کنند، بنابراين هنگامی که امکانش فراهم بود تا جايی که میتوانستند میخوردند.
نتيجه يا گرسنگی بود يا حسابی خوردن، متابولیسم انسان وقف جمع آوری کالری به صورت چربي براي فراهمآوری سوخت در زمان نياز شده بود.
رژيم غذايی عصر حجر مملو از پروتئين بود، اما ميزان چربي آن اندک بود. گوشت منبع عمده پروتئين به حساب میآمد، اما گوشت شکار لخم و کم چربي بود، زيرا اين حيوانات آزادانه چرا مي کردند و غذایشان را صرفاً گياهان خودرو تشکيل میداد و مانند امروز با انواع مکمل ها و هورمون ها تقويت نمیشدند.
فرآوردههای لبنی تقريباً ناشناخته بودند و مصرف کربوهيدرات متغير بود، اما رژيم غذايی بدوی غنی از فيبر بود و مقدار زيادی ويتامين، آهن و مواد معدنی داشت اما مقدار نمک آن کم بود.
مصرف کالری بالا و پایین میرفت و احتمالاً ميانگين آن ۳۰۰۰ کالری در روز بود.
انقلاب کشاورزی
تغيير به آهستگي در عصر حجر روي داد. شکار و گردآوري غذا براي ۳۰ هزار سال روش غالب زندگي باقي ماند.اما از حدود ۱۰ هزار سال پيش انسان ها آموختند، چگونه غلات را کشت دهند و حيوانات را اهلی کنند و به اين ترتيب زندگی آسان تر و قابل پيش بيني تر شد.تراکم جمعيت افزايش يافت و نياز به مشاغل تخصصی به وجود آمد و سلسله مراتب اجتماعی ايجاد شد، بنابراين افراد دیگر به منبعی از استرس بدل شدند.
برای اغلب قبايل کشاورزی و دامداري به همان اندازه شکار و جمع آوري غذا نياز به کار جسمي داشت، اما کشاورزي شيوه جديدی از خوردن ايجاد کرد. غلات و حبوبات و ريشه هاي خوراکي به منبع اصلي غذا بدل شد و گوشت شکار با لبنيات و گوشت حيوانات اهلي جايگزين شد. همچنان که انسان بيشتر و بيشتر به چند محصول غذايی وابسته میشد، تنوع غذايی از بين رفت و بيماریهای ناشی از کمبود مواد مغذی ظاهر شدند.
از دست رفتن دورهای محصولات کشاورزی باعث ايجاد همه گيری هاي سوءتغذيه و قحطی شد. غذاهاي انبارشده اغلب فاسد میشدند و ميکروبها به راحتی از حيوانات به انسان ها و از شخصی به شخص ديگر در دهکده ها و شهرکهای جديد منتقل میشدند.
بيماري های جديد جايگزين مشکلات قديمی شدند و طول عمر متوسط را در عصر کشاورزی در حد ۳۰ سال نگه داشتند؛ بهبود اندکی نسبت به دوران شکار و گردآوری غذا رخ داده بود.
انقلاب صنعتی
شيوه کشاورزی زندگی هنوز در بسياري از کشورهاي رو به توسعه شیوه فراگير است، اما در قرن نوزدهم انقلاب صنعتی تغييراتی گسترده در امريکا و اروپا به وجود آورد.
وسائل مکانيکي انجام دهنده کارها زندگی را بسيار آسانتر و کار فکری را با کار جسمی جايگزين کرد. روشهای جديد کشاورزی غذا را ارزان و فراوان کرد.
تکنولوژی و توليد انبوه غلات پاکشده، شکر و نمک - الکل و سيگار به کنار- به آسانی در اختيار مردم قرار داد. دنيای جسور نو متولد شده بود.
عصر اطلاعات
علم سرعت تغييرات را شتاب بخشيده و پيشرفت هاي تکنولوژيک را به تمام گوشه هاي کره زمين رسانده است.
زندگي امروز بسيار بهتر (و بسيار طولانیتر) از گذشته است، اما برخی از چيزها هم از دست رفتهاند. فعاليت جسمی يکی از آنهاست و تنوع غذايی ديگری است. ما گاو آهن را با تراکتور، جارودستی را با جاروبرقی و پلکان را با آسانسور جايگزين کردهايم.
غذاهای تازه به کناری رفته اند و غذاهای فرآوری و تصفيه شده به جای آنها آمدهاند. اين وضعيت به معناي مصرف کمتر فيبر و ويتامين ها و مصرف بيشتر نمک، قند، چربي و کالري است. انسانها که از کار جسمی آزاد شدهاند، از مغزهایشان برای رساندن علم و تکنولوژی به قلههای تازه استفاده کرده و جامعهای را با رفاه و راحتی بیسابقه به وجود آوردهاند.
اما براي پيشرفت تاوانی بايد پرداخت. استرس روانی يک نمونه و آلودگي زيست محيطی نمونه ديگری از اين تاوان هاست. زندگی بیحرکت و غذاهای فرآوریشده هم تاوان اقتصادي و هم تاوان بهداشتی به دنبال دارند.
ژنهای ما اغلب خصوصيات عصر حجری خود را حفظ کردهاند، اما زندگی در سير سريع خود اين گونه نيست. ژنهای ما نمیتوانند جبرانکننده تاثیر رخت بربستن فعالیت جسمی از محیطهای کار امروزی باشند. متابولیسم یا سوخت و ساز انسان هنوز برای کنار آمدن با تهديد گرسنگی عصر حجر - و نه برای دريافت کالری بیش از حد - برنامه ريزی شده است.
تکامل طبیعی انسان بيش از حد کند بوده است تا شيوه هايی براي تطبیق یافتن با رژيم غذايي پرکالری، پرنمک، پرچربی و کم فيبر امروزی به وجود آورد.
بدن آنزيم جديدی براي مبارزه با اثرات توتون، الکل و داروهاي روان گردان غيرمجاز ندارد. دستگاه عصبی به ياد دارد که چگونه به تهديد ببر دندان شمشيري پاسخ دهد، اما نمیداند چگونه با يک رئيس خشمگين يا ازدحام ناشی از ترافيک کنار بيايد.
و در حالي که آلودگی صنعتی محيط زيست را تغيير میدهد، انبوهی از سموم چالشهای جديدی را در برابر ژنهای انسان و سلامت انسان قرار میدهند.
بازگشت به آينده
پزشکی مولکولی در آستانه بدل کردن مهندسی ژنتيک به يک واقعيت باليني است، اما احتمالاً نمیتواند ژن هاي عصر حجر را به معيارهای عصر فضا برساند. از آنجايی که علم نمیتواند ژنهای شما را از نو بسازد، تنها راه حل براي اعاده تعادل طبيعی برگزيدن يک سبک زندگي طبيعیتر است. خوشبختانه شما میتوانيد بدون بازگشت به علفزار و حتی بدون بازگشت به مزرعه به اصول طبيعی زندگی بازگرديد.
راهحلها اینها هستند:
خوب بخوريد: غذاهای متنوع بخوريد تا تنوع تغذيهای تان حفظ شود. به غذاهاي با اساس گياهی اولويت دهيد که ويتامينها و مواد معدنی ضروری را برای شما فراهم کند. فرآورده های غلات کامل را که حاوی فيبرهای مورد نياز شماست، مصرف کنيد.
از چربي حيواني بپرهيزيد: پروتئين خود را از گوشت ماهي و ماکيان، لوبياها و بنشن جات به دست آوريد. وابستگی خود را به غذاهای فراوریشده کارخانهای، نمک و قندهای ساده کم کنيد.
وعدههای غذايی کوچکتر با يک برنامه منظم بخوريد و ميزان دريافت کالری خود را با ميزان مصرف انرژی خود متعادل کنيد.
به طور مرتب ورزش کنيد: با بالارفتن از پله ها، پيادهروي به جاي ماشين سوار شدن در صورت امکان، و حمل بارهای خودتان فعاليت جسمی را به زندگی روزانه تان بيفزاييد.
30 تا 45 دقيقه در روز را به ورزش ملايم اختصاص دهيد؛ پياده روي، دويدن نرم، دوچرخه سواری، شنا، باغباني و تنيس نمونه های خوبی هستند. برای کسب بهترين نتيجه ورزش های تعادلی، کششی و استقامتی را هم به اين فعاليت هاي جسمي بيفزاييد.
کنترل استرس: میان کار و بازی، تحريک و آرامش، همراهی با دیگران و تنهايی تعادل برقرار کنيد.
تا جایی که میتوانید کار کنید، اما زمانی را هم به لذت بردن از ساعات روز اختصاص دهيد. شما با تلفيق بهترين جنبههای زندگی مدرن با زيستن طبيعی، همراه با لذت و فعالیتهای سلامتبخش میتوانيد «به اصول بازگرديد». همه این توصیهها در ژن های شما حک شده است.
Harvard Men's Health Letter, Dec.2006
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر