ما جامعهمان را "جامعه اطلاعاتی" مینامیم، زیرا که سرویسهای متمرکز اطلاعاتی در آن نقشی حیاتی ایفا میکنند. این جامعه به عنوان یک ساختار اجتماعی تنها با ICT (تکنولوژیهای اطلاعاتی و مخابراتی) امکانپذیر شده است. این جامعه از هم اکنون مسائل بنیادی اخلاقی بوجود آورده است که پیچیدگی و ابعاد جهانی آن به سرعت در حال تحول است.
بهترین راهبرد برای ساختن یک جامعه اطلاعاتی که از لحاظ اخلاقی سالم باشد چبست؟ بگذارید نتیجهگیریام را پیشاپیش بگویم.
وظیفه ما این است که اخلاق اطلاعاتی تدوین کنیم که بتواند به جهان دادهها، اطلاعات،دانش و ارتباطات به عنوان یک محیط جدید یعنی سپهر اطلاعاتی بپردازد. این اخلاق اطلاعاتی باید بتواند با چالشهای اخلاقی نوینی در این محیط جدید ظهور میکنند، بر اساس احترام به اطلاعات، نگهداری و حفظ ارزشهای آن برخورد کند.این اخلاق باید اخلاقی زیستمحبطی برای زیستمحیط اطلاعاتی باشد.
شکاف دیجیتال (Digital Divide) منشاء اغلب مشکلات اخلاقی است که از تحول جامعه اطلاعاتی ناشی میشود. این شکاف ترکیبی از یک شکاف عمودی و یک شکاف افقی است. شکاف عمودی ما را از نسلهای گذشته جدا میکند. ما در کمتر از یک قرن از وضعیتی منقاد طبیعت، به مدد حالتی از قدرت که توان بالقوه نابودی کامل را دارد،به وضعیت کنونی رسیدهایم که در آن دارای ابزارها و وسایلی برای مهندسیکردن کل واقعیتهای جدید، تطبیقدادن آنها با نیازهایمان و ابداع آینده هستیم.
ما برای اولین بار در تاریخ مسئول خود وجود محیطهای جدید هستیم. قدرت تکنولوژیک ما هنگفت است و به طور بیوقفهای دارد رشد میکند.این قدرت هم اکنون آنقدر گسترده شده است که بر سد میان امر طبیعی و امر مصنوعی فائق آمده است. بنابراین مسئولیتهای اخلاقی ما در برابر جهان و نسلهای آینده به همان اندازه سنگینتر است.
متاسفانه قدرت تکنولوژیک و مسئولیتهای اخلاقی لزوما با هوشمندی و خرد اخلاقی دنبال نمیشوند. ما هنوز مانند کودکان، سبکسرانه و بیحزم و احتیاط با جهانی شگفتآور بازی میکنیم. ممکن است ما قدرتی هیولایی بر آن داشته باشیم، اما برای هدایتشدن در این محیط برساختهخودمان تنها میتوانیم بر نیات خیر خطاپذیرمان تکیه کنیم.
شکاف عمودی نشانگر پایان مدرنیته است. پروژه مدرنیته تسلط و توفق کامل بر واقعیت درکشده به عنوان محیط فیزیکی است. عصر اطلاعات بر اساس پروژه مدرن ساخته میشود، اما جوهر آن دیگر تنها شکل دادن به دنیای فیزیکی نیست. بلکه این عصر شامل خلقکردن و برساختن محیطهایی جانشین و غیر- طبیعی است که جایگزین دنیای فیزیکی میشوند یا زیربنای ان را تشکیل میدهند.
ذهن مکانیکی به طبیعت میپرداخت و میخواست بر آن تسلط یابد یا آن را تغییر دهد،ذهن اطلاعاتی دنیای خودش را میسازد، و بنابراین در پرداختن به آن، در واقع با ساختههای خودش سر و کار دارد.
اما شکاف دیجیتال همچنین شامل شکاف افقی جدیدی درون انسانیت، بین خودیها و غیرخودیهاست. مرزهای سپهر اطلاعاتی میان شمال و جنوب، شرق و غرب،کشورهای صنعتیشده و کشورهای رو به توسعه، نظامهای سیاسی و سنتهای دینی، نسلهای جوانتر و سالمندتر، حتی میان اعضای یک خانواده فاصله می اندازند.
اما دقیقتر به نظر میرسد که بگوییم شکاف دیجیتال میان افراد رخ میدهد تا کشورها یا کل جوامع،این شکاف میان افراد دارای سواد کامپیوتری و افراد بیسواد از این لحاظ (e-analphabateism)، بین افراد غنی از اطلاعات و افراد فقیر از این لحاظ فاصله می اندازد، بدون توجه که این افراد چه ملیتی داشته باشند یا در کدام منطقه زندگی کنند.
ریشههای اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی مسئله شکاف دیجیتال آنقدر چشمگیر و غیرقابل بحث است که هیچکس نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. دو میلیارد نفر در جهان به برق دسترسی ندارند، چهار میلیارد نفر کمتر از 1500 دلار در سال درآمد دارند و دو میلیارد نفر حتی یکبار هم در عمرشان تلفن نزدهاند. این افراد را "محروم" یا "بیبهره" از لحاظ دیجیتال خواندن،کوچک شمردن بیمارگونه و اهانتآمیز آنهاست. عادلانه است که در مقیاس جهانی از غذا،بهداشت و آموزش پایه و پذیرش حقوق ابتدایی بشر باید در میان بالاترین اولویتهای ما باشد.
البته در اینجا باید تاکید کرد که دستکم گرفتن شکاف دیجیتال، و بنابراین اجازهدادن به وسیعتر شدن آن، به معنای بدتر شدن این مشکلات هم هست. در مقیاسی جهانی که همیاریها و تعاملهای سیستمی در حال اوجگیری است، هیچ مشکل عمدهای به تنهایی بروز نمیکند. پرکردن این شکاف دیجیتال احتمالا بخشی از این راهحل و آن را حلنشده باقیگذاشتن یقینا بخشی از این مشکل است.
شکاف دیجیتال باعث تضعیف و تبعیض میشود، و وابستگی بوجود می آورد. این شکاف میتواند اشکال جدید استعمار و آپارتاید را موجب شود که باید از آنها جلوگیری کرد،با آنها مخالفت ورزید و نهایتا ریشهکنشان کرد.
چگونه میتوانیم با این چالشهای اخلاقی جدید کنار بیاییم؟ از آنجایی که شکاف دیجیتال مشکلی است که بر افراد تاثیر میگذارد تا جوامع، راهحلهایی میتوانند موثر باشند که از پایین به بالا و تودهمحور باشند، اما متاسفانه نمیتوان صرفا راهحلهای قدیمی برای مشکلات اخلاقی گذشته را مصادره کرد و به طور مکانیکی در سپهر اطلاعاتی مجددا به کار بست.
تکنولوژیها صرفا ابزار نیستند،بلکه ناقلان قابلیتها،ارزشها و تفسیرهایی از واقعیت محیطی هم هستند.
طبیعتا سایر ابداعات تکنولوژیک دیگر (برای مثال انقلابهای چاپ یا صنعتی) عواقب اخلاقی فوری خود داشتند. برخی از آنها هنوز با ما هستند : بیسوادی جهانی، آزادی بیان، توسعه پایدار یا آلودگی را در نظر بگیرید. با این حال تاثیر اخلاقی تکنولوژیهای قبلی در زمینهای صورت میگرفت گه در آن طبیعت نقش ملکه را بازی میکرد و ما کارگرانش بودیم.
معضلات اخلاقی در مقیاس زمانی بسیار طولانیتری بوجود آمدهاند،آنها ماهیت جهانی و فراگیری را که ما در این روزها بیدرنگ به ICT منتسب میکنیم ندارند و در زمینهای جای نمیگیرند که در آن امر مجازی شروع به مهمترشدن و واقعیترشدن از امر فیزیکی کرده است. مسئله این است که توسعه اخلاقی ما بسیار آهستهتر از رشد تکنولوژیک ما صورت گرفته است. ما بسیار بیشتر از آنچه میتوانیم درک کنیم، میتوانیم عمل کنیم.
ارتقای حساسیت اخلاقی ما روندی کند دارد.
سپهر اطلاعاتی محیطی است که اساسا غیرملموس و غیرمادی است،اما به این خاطر، نمیتوان ان را کمتر واقعی یا حیاتی شمرد. معضلات اخلاقی که این محیط ایجاد میکند را میتوان به بهترین وجه به صورت مسائلی زیستمحیطی ادراک کرد. این مسائل شامل آموزش به عنوان تعلیم ظرفیتسازی؛ حفظ، انتشار، کنترل کیفیت، اعتبار، جریان آزاد و امنیت اطلاعات؛ افزایش دسترسی جهانی؛ پشتیبانی فنی برای خلق "فضاهای" دیجیتال جدید؛ سهیمشدن و تبادل محتواها؛ آگاهی عمومی؛ احترام به تنوع، پلورالیسم، مالکیت و حریم شخصی؛ کاربرد اخلاقی ICT؛ تلفیقکردن ICT سنتی و نوین میشوند. ما برای حل این مسائل و مسائل مشابه به رویکرد قاطع زیستمحیطی نیازمندیم، که میتواند راهنمای منسجمی برای توسعه عادلانه این فضای جدید برای حیات فکری باشند. به طور خلاصه ما به یک اخلاق اطلاعاتی نیازمندیم.
اخلاق اطلاعاتی یک اخلاق نوین زیستمحیطی برای جامعه اطلاعاتی است. این اخلاق این بحث را به میان میآورد که شکاف دیجیتال را میتوان پر کرد. آنچه لازم است انجام دهیم، این است که با هر نوع "تخریب"، "تحریف"،"تنزل" (کاهش قابلتوجه در کمیت،محتوا، کیفیت، ارزش) یا "انسداد" سپهر اطلاعاتی یا به عبارت دیگر آنچه در اینجا با عنوان "آنتروپی اطلاعاتی" به ان اشاره میشود،مبارزه کنیم. کاربرد اخلاقی ICT و توسعه مداوم یک جامعه اطلاعاتی عادلانه به وجود یک سپهر اطلاعاتی همگانی و ایمن برای همه نیاز دارد، جایی که ارتباط و همکاری بتواند به نحوی منسجم در انطباق با حقوق بشر و آزادیهای بنیادی در رسانهها شکوفا شود.توسعه پایدار به معنای آن است که علاقه ما به ساختار درست سپهر اطلاعاتی باید با دلبستگی اخلاقی به همان اندازه مهم درباره نحوه تاثیر و تعامل آن چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی با محیط فیزیکی ،سپهر زیستی (بیوسفر) و به طور کلی زندگی انسانی همراه شود.
پرکردن شکاف دیجیتال به معنای بوجودآوردن یک مدیریت زیستبوم(اکوسیستم) اطلاعاتی است که میتواند چهار هنجار پایهای اخلاق اطلاعاتی جهانی را تحقق بخشد:
1. آنتروپی اخلاقی نباید در سپهر اطلاعاتی ایجاد شود.
2. آنتروپی اطلاعاتی در سپهر اطلاعاتی باید پیشگیری شود.
3. آنتروپی اطلاعاتی بابد از سپهر اطلاعاتی حذف شود.
4. اطلاعات باید بوسیله گسترشدادن، بهبود بخشیدن، غنیکردن و گشودن سپهر اطلاعاتی ارتقا یابد و این وضعیت باید با تضمین کیفیت، کمیت، تنوع، امنیت، مالکیت، حریم شخصی، پلورالیسم و دسترسی اطلاعاتی محقق شود.
این اصول جهانشمول مظهر تکوین یک گفتمان اخلاقی در فرهنگ غربی است که تدریجا دیدگاه انسانمحورش را کنار گذاشته است. آنها یک اخلاق مبنی بر احترام به هر دو جهان فیزیکی و غیرمادی را بازسنجی میکنند. اخلاق اطلاعاتی برای جامعه اطلاعاتی باید ارزش آنچه را که غیرمادی و غیرملموس است، مورد ملاحظه جدی قرار دهد. این بهترین طریق برای اشاعه توجه و احترام به سپهر اطلاعاتی است. واقعیت، چه طبیعی و چه غیرمادی صرفا برای تسلط، کنترل،و بهرهکشی در دسترس نیستند. واقعیت همچنین باید در وجود خودمختارش موضوع احترام باشد. این است آنچه میتوان از رویکرد زیستمحیطی دریافت. اما تاریخ چرخشهای طعنهآمیز خود را دارد، و به نظر میرسد دقیقا همان جوامع دارای تکنولوژی پیشرفته که انقلاب اطلاعاتی را بوجود آوردهاند، هستند که کمتر از همه قادر بودهاند با تاثیر اخلاقی آن کنار بیایند. چرا؟ زیرا یکی از پرثمرترین کمکها به رویکرد زیستمحیطی از فرهنگهای پیشصنعتی و غیرصنعتی ناشی میشود که توانستهاند رویکردی غیرمادیگرایانه و غیر مصرفگرایانه را به جهان حفظ کنند. این فرهنگها هنوز آنقدر روحانی هستند که در هر دو واقعیت فیزیکی و غیرمادی وجود چیزهایی را بپذیرند که صرفا به عنوان اشکالی از وجود، ذاتا ارزش احترام دارند. همین فرهنگها هستند که میتوانند به ما کمک کنند سپهر اطلاعاتی را به صورتی فضایی مدنیتیافتهتر درآوریم. اخلاق زیستمحیطی سپهر اطلاعاتی با تکیهکردن بر بیرونیان از آن میتواند ساخته شود.
وظیفه جامعه بینالمللی در سال 2003 در اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی و در بیست و یکمین کنگره جهانی فلسفه این خواهد بود که اجماعی جهانی در مورد هستهای از ارزشها و اصول اخلاقی برای جامعه اطلاعاتی را بوجود آورند.
نیازی عمیق و گسترده برای تجزیه و تحلیل و راهنمایی اخلاقی وجود دارد. اشاعه صورتبندی از اصول به رسمیتشناخته جهانی و معیارهای اخلاقی مربوط به استفاده از ICT و بر اساس یک اخلاق اطلاعاتی زیستمحیطی مشارکتی عمده در در ساختن جهانی بهتر خواهد بود. مسئله تحمیل معیارهای قانونی، مقررات سختگیرانه یا اعطای قدرت به برخی سازمانهای کنترل کننده نیست. هدفها این هستند که ملاحظات اخلاقی از سپهر زیستی به سپهر اطلاعاتی گسترش یابند، انسانیت به نیازهای اخلاقی زیستمحیطهای غیرملموس و فکری حساس شود، و نشاندادن راهی برای پرکردن شکاف اطلاعاتی است. چالش رو در روی ما این است که با همکاری هم اخلاق اطلاعاتی زیستمحیطی منسجم و محکمی برای آینده انسانیت ساخته شود. ساختن یک جامعه اطلاعاتی عادلانه برای همه فرصتی تاریخی است که درست نیست آن را از دست دهیم.
این نوشته متن اصلاحشده سخنرانی لوچیانو فلوریدی (Luciano Floridi) در مباحثات صد و شصت و یکمین اجلاس موضوعی هیات اجرایی یونسکو با عنوان " تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی جدید برای توسعه آموزش" است که در 31 ماه مه 2001 در پاریس ایراد شد.
..................
به نقل از روزنامه شرق
بهترین راهبرد برای ساختن یک جامعه اطلاعاتی که از لحاظ اخلاقی سالم باشد چبست؟ بگذارید نتیجهگیریام را پیشاپیش بگویم.
وظیفه ما این است که اخلاق اطلاعاتی تدوین کنیم که بتواند به جهان دادهها، اطلاعات،دانش و ارتباطات به عنوان یک محیط جدید یعنی سپهر اطلاعاتی بپردازد. این اخلاق اطلاعاتی باید بتواند با چالشهای اخلاقی نوینی در این محیط جدید ظهور میکنند، بر اساس احترام به اطلاعات، نگهداری و حفظ ارزشهای آن برخورد کند.این اخلاق باید اخلاقی زیستمحبطی برای زیستمحیط اطلاعاتی باشد.
شکاف دیجیتال (Digital Divide) منشاء اغلب مشکلات اخلاقی است که از تحول جامعه اطلاعاتی ناشی میشود. این شکاف ترکیبی از یک شکاف عمودی و یک شکاف افقی است. شکاف عمودی ما را از نسلهای گذشته جدا میکند. ما در کمتر از یک قرن از وضعیتی منقاد طبیعت، به مدد حالتی از قدرت که توان بالقوه نابودی کامل را دارد،به وضعیت کنونی رسیدهایم که در آن دارای ابزارها و وسایلی برای مهندسیکردن کل واقعیتهای جدید، تطبیقدادن آنها با نیازهایمان و ابداع آینده هستیم.
ما برای اولین بار در تاریخ مسئول خود وجود محیطهای جدید هستیم. قدرت تکنولوژیک ما هنگفت است و به طور بیوقفهای دارد رشد میکند.این قدرت هم اکنون آنقدر گسترده شده است که بر سد میان امر طبیعی و امر مصنوعی فائق آمده است. بنابراین مسئولیتهای اخلاقی ما در برابر جهان و نسلهای آینده به همان اندازه سنگینتر است.
متاسفانه قدرت تکنولوژیک و مسئولیتهای اخلاقی لزوما با هوشمندی و خرد اخلاقی دنبال نمیشوند. ما هنوز مانند کودکان، سبکسرانه و بیحزم و احتیاط با جهانی شگفتآور بازی میکنیم. ممکن است ما قدرتی هیولایی بر آن داشته باشیم، اما برای هدایتشدن در این محیط برساختهخودمان تنها میتوانیم بر نیات خیر خطاپذیرمان تکیه کنیم.
شکاف عمودی نشانگر پایان مدرنیته است. پروژه مدرنیته تسلط و توفق کامل بر واقعیت درکشده به عنوان محیط فیزیکی است. عصر اطلاعات بر اساس پروژه مدرن ساخته میشود، اما جوهر آن دیگر تنها شکل دادن به دنیای فیزیکی نیست. بلکه این عصر شامل خلقکردن و برساختن محیطهایی جانشین و غیر- طبیعی است که جایگزین دنیای فیزیکی میشوند یا زیربنای ان را تشکیل میدهند.
ذهن مکانیکی به طبیعت میپرداخت و میخواست بر آن تسلط یابد یا آن را تغییر دهد،ذهن اطلاعاتی دنیای خودش را میسازد، و بنابراین در پرداختن به آن، در واقع با ساختههای خودش سر و کار دارد.
اما شکاف دیجیتال همچنین شامل شکاف افقی جدیدی درون انسانیت، بین خودیها و غیرخودیهاست. مرزهای سپهر اطلاعاتی میان شمال و جنوب، شرق و غرب،کشورهای صنعتیشده و کشورهای رو به توسعه، نظامهای سیاسی و سنتهای دینی، نسلهای جوانتر و سالمندتر، حتی میان اعضای یک خانواده فاصله می اندازند.
اما دقیقتر به نظر میرسد که بگوییم شکاف دیجیتال میان افراد رخ میدهد تا کشورها یا کل جوامع،این شکاف میان افراد دارای سواد کامپیوتری و افراد بیسواد از این لحاظ (e-analphabateism)، بین افراد غنی از اطلاعات و افراد فقیر از این لحاظ فاصله می اندازد، بدون توجه که این افراد چه ملیتی داشته باشند یا در کدام منطقه زندگی کنند.
ریشههای اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی مسئله شکاف دیجیتال آنقدر چشمگیر و غیرقابل بحث است که هیچکس نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. دو میلیارد نفر در جهان به برق دسترسی ندارند، چهار میلیارد نفر کمتر از 1500 دلار در سال درآمد دارند و دو میلیارد نفر حتی یکبار هم در عمرشان تلفن نزدهاند. این افراد را "محروم" یا "بیبهره" از لحاظ دیجیتال خواندن،کوچک شمردن بیمارگونه و اهانتآمیز آنهاست. عادلانه است که در مقیاس جهانی از غذا،بهداشت و آموزش پایه و پذیرش حقوق ابتدایی بشر باید در میان بالاترین اولویتهای ما باشد.
البته در اینجا باید تاکید کرد که دستکم گرفتن شکاف دیجیتال، و بنابراین اجازهدادن به وسیعتر شدن آن، به معنای بدتر شدن این مشکلات هم هست. در مقیاسی جهانی که همیاریها و تعاملهای سیستمی در حال اوجگیری است، هیچ مشکل عمدهای به تنهایی بروز نمیکند. پرکردن این شکاف دیجیتال احتمالا بخشی از این راهحل و آن را حلنشده باقیگذاشتن یقینا بخشی از این مشکل است.
شکاف دیجیتال باعث تضعیف و تبعیض میشود، و وابستگی بوجود می آورد. این شکاف میتواند اشکال جدید استعمار و آپارتاید را موجب شود که باید از آنها جلوگیری کرد،با آنها مخالفت ورزید و نهایتا ریشهکنشان کرد.
چگونه میتوانیم با این چالشهای اخلاقی جدید کنار بیاییم؟ از آنجایی که شکاف دیجیتال مشکلی است که بر افراد تاثیر میگذارد تا جوامع، راهحلهایی میتوانند موثر باشند که از پایین به بالا و تودهمحور باشند، اما متاسفانه نمیتوان صرفا راهحلهای قدیمی برای مشکلات اخلاقی گذشته را مصادره کرد و به طور مکانیکی در سپهر اطلاعاتی مجددا به کار بست.
تکنولوژیها صرفا ابزار نیستند،بلکه ناقلان قابلیتها،ارزشها و تفسیرهایی از واقعیت محیطی هم هستند.
طبیعتا سایر ابداعات تکنولوژیک دیگر (برای مثال انقلابهای چاپ یا صنعتی) عواقب اخلاقی فوری خود داشتند. برخی از آنها هنوز با ما هستند : بیسوادی جهانی، آزادی بیان، توسعه پایدار یا آلودگی را در نظر بگیرید. با این حال تاثیر اخلاقی تکنولوژیهای قبلی در زمینهای صورت میگرفت گه در آن طبیعت نقش ملکه را بازی میکرد و ما کارگرانش بودیم.
معضلات اخلاقی در مقیاس زمانی بسیار طولانیتری بوجود آمدهاند،آنها ماهیت جهانی و فراگیری را که ما در این روزها بیدرنگ به ICT منتسب میکنیم ندارند و در زمینهای جای نمیگیرند که در آن امر مجازی شروع به مهمترشدن و واقعیترشدن از امر فیزیکی کرده است. مسئله این است که توسعه اخلاقی ما بسیار آهستهتر از رشد تکنولوژیک ما صورت گرفته است. ما بسیار بیشتر از آنچه میتوانیم درک کنیم، میتوانیم عمل کنیم.
ارتقای حساسیت اخلاقی ما روندی کند دارد.
سپهر اطلاعاتی محیطی است که اساسا غیرملموس و غیرمادی است،اما به این خاطر، نمیتوان ان را کمتر واقعی یا حیاتی شمرد. معضلات اخلاقی که این محیط ایجاد میکند را میتوان به بهترین وجه به صورت مسائلی زیستمحیطی ادراک کرد. این مسائل شامل آموزش به عنوان تعلیم ظرفیتسازی؛ حفظ، انتشار، کنترل کیفیت، اعتبار، جریان آزاد و امنیت اطلاعات؛ افزایش دسترسی جهانی؛ پشتیبانی فنی برای خلق "فضاهای" دیجیتال جدید؛ سهیمشدن و تبادل محتواها؛ آگاهی عمومی؛ احترام به تنوع، پلورالیسم، مالکیت و حریم شخصی؛ کاربرد اخلاقی ICT؛ تلفیقکردن ICT سنتی و نوین میشوند. ما برای حل این مسائل و مسائل مشابه به رویکرد قاطع زیستمحیطی نیازمندیم، که میتواند راهنمای منسجمی برای توسعه عادلانه این فضای جدید برای حیات فکری باشند. به طور خلاصه ما به یک اخلاق اطلاعاتی نیازمندیم.
اخلاق اطلاعاتی یک اخلاق نوین زیستمحیطی برای جامعه اطلاعاتی است. این اخلاق این بحث را به میان میآورد که شکاف دیجیتال را میتوان پر کرد. آنچه لازم است انجام دهیم، این است که با هر نوع "تخریب"، "تحریف"،"تنزل" (کاهش قابلتوجه در کمیت،محتوا، کیفیت، ارزش) یا "انسداد" سپهر اطلاعاتی یا به عبارت دیگر آنچه در اینجا با عنوان "آنتروپی اطلاعاتی" به ان اشاره میشود،مبارزه کنیم. کاربرد اخلاقی ICT و توسعه مداوم یک جامعه اطلاعاتی عادلانه به وجود یک سپهر اطلاعاتی همگانی و ایمن برای همه نیاز دارد، جایی که ارتباط و همکاری بتواند به نحوی منسجم در انطباق با حقوق بشر و آزادیهای بنیادی در رسانهها شکوفا شود.توسعه پایدار به معنای آن است که علاقه ما به ساختار درست سپهر اطلاعاتی باید با دلبستگی اخلاقی به همان اندازه مهم درباره نحوه تاثیر و تعامل آن چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی با محیط فیزیکی ،سپهر زیستی (بیوسفر) و به طور کلی زندگی انسانی همراه شود.
پرکردن شکاف دیجیتال به معنای بوجودآوردن یک مدیریت زیستبوم(اکوسیستم) اطلاعاتی است که میتواند چهار هنجار پایهای اخلاق اطلاعاتی جهانی را تحقق بخشد:
1. آنتروپی اخلاقی نباید در سپهر اطلاعاتی ایجاد شود.
2. آنتروپی اطلاعاتی در سپهر اطلاعاتی باید پیشگیری شود.
3. آنتروپی اطلاعاتی بابد از سپهر اطلاعاتی حذف شود.
4. اطلاعات باید بوسیله گسترشدادن، بهبود بخشیدن، غنیکردن و گشودن سپهر اطلاعاتی ارتقا یابد و این وضعیت باید با تضمین کیفیت، کمیت، تنوع، امنیت، مالکیت، حریم شخصی، پلورالیسم و دسترسی اطلاعاتی محقق شود.
این اصول جهانشمول مظهر تکوین یک گفتمان اخلاقی در فرهنگ غربی است که تدریجا دیدگاه انسانمحورش را کنار گذاشته است. آنها یک اخلاق مبنی بر احترام به هر دو جهان فیزیکی و غیرمادی را بازسنجی میکنند. اخلاق اطلاعاتی برای جامعه اطلاعاتی باید ارزش آنچه را که غیرمادی و غیرملموس است، مورد ملاحظه جدی قرار دهد. این بهترین طریق برای اشاعه توجه و احترام به سپهر اطلاعاتی است. واقعیت، چه طبیعی و چه غیرمادی صرفا برای تسلط، کنترل،و بهرهکشی در دسترس نیستند. واقعیت همچنین باید در وجود خودمختارش موضوع احترام باشد. این است آنچه میتوان از رویکرد زیستمحیطی دریافت. اما تاریخ چرخشهای طعنهآمیز خود را دارد، و به نظر میرسد دقیقا همان جوامع دارای تکنولوژی پیشرفته که انقلاب اطلاعاتی را بوجود آوردهاند، هستند که کمتر از همه قادر بودهاند با تاثیر اخلاقی آن کنار بیایند. چرا؟ زیرا یکی از پرثمرترین کمکها به رویکرد زیستمحیطی از فرهنگهای پیشصنعتی و غیرصنعتی ناشی میشود که توانستهاند رویکردی غیرمادیگرایانه و غیر مصرفگرایانه را به جهان حفظ کنند. این فرهنگها هنوز آنقدر روحانی هستند که در هر دو واقعیت فیزیکی و غیرمادی وجود چیزهایی را بپذیرند که صرفا به عنوان اشکالی از وجود، ذاتا ارزش احترام دارند. همین فرهنگها هستند که میتوانند به ما کمک کنند سپهر اطلاعاتی را به صورتی فضایی مدنیتیافتهتر درآوریم. اخلاق زیستمحیطی سپهر اطلاعاتی با تکیهکردن بر بیرونیان از آن میتواند ساخته شود.
وظیفه جامعه بینالمللی در سال 2003 در اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی و در بیست و یکمین کنگره جهانی فلسفه این خواهد بود که اجماعی جهانی در مورد هستهای از ارزشها و اصول اخلاقی برای جامعه اطلاعاتی را بوجود آورند.
نیازی عمیق و گسترده برای تجزیه و تحلیل و راهنمایی اخلاقی وجود دارد. اشاعه صورتبندی از اصول به رسمیتشناخته جهانی و معیارهای اخلاقی مربوط به استفاده از ICT و بر اساس یک اخلاق اطلاعاتی زیستمحیطی مشارکتی عمده در در ساختن جهانی بهتر خواهد بود. مسئله تحمیل معیارهای قانونی، مقررات سختگیرانه یا اعطای قدرت به برخی سازمانهای کنترل کننده نیست. هدفها این هستند که ملاحظات اخلاقی از سپهر زیستی به سپهر اطلاعاتی گسترش یابند، انسانیت به نیازهای اخلاقی زیستمحیطهای غیرملموس و فکری حساس شود، و نشاندادن راهی برای پرکردن شکاف اطلاعاتی است. چالش رو در روی ما این است که با همکاری هم اخلاق اطلاعاتی زیستمحیطی منسجم و محکمی برای آینده انسانیت ساخته شود. ساختن یک جامعه اطلاعاتی عادلانه برای همه فرصتی تاریخی است که درست نیست آن را از دست دهیم.
این نوشته متن اصلاحشده سخنرانی لوچیانو فلوریدی (Luciano Floridi) در مباحثات صد و شصت و یکمین اجلاس موضوعی هیات اجرایی یونسکو با عنوان " تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی جدید برای توسعه آموزش" است که در 31 ماه مه 2001 در پاریس ایراد شد.
..................
به نقل از روزنامه شرق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر