بهناز دوران
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تربيت مدرس
مقدمه انقلاب ارتباطي سده بيستم وبيست و يكم، فراتر از الكترونيكي كردن صرف رابطه بين انسانها بوده است. اين انقلاب كه خود زاده دگرگوني هاي فن آوري، اجتماعي، روانشناختي و نهايتا مفهومي ست، نه تنها قواعد و قوانين حاكم بر ارتباط و تعامل بين انسانها، بلكه نگرش ما را نسبت به خود، ديگران و جهان تغيير داده است. پيشرفت و پيچيده تر شدن فن آوريهاي ارتباطي، بر همه شئون زندگي بشر ، موثر افتاده است ( اولسون، 1377).
به نظر مي رسد ازميان جنبه هاي گوناگون فرايند ارتباط جمعي تاثيرات آن بيش از همه مورد مطالعه و بحث قرار گرفته است. اين امر دلايل زيادي دارد. هدف قسمت عمده اين تحقيقات ، اين بوده كه از رسانه ها براي نفوذ در مردم استفاده شود تا كاري را انجام دهند كه در حالت عادي ممكن است انجام ندهند. علت ديگري كه موجب بحث و تحقيق درباره رسانه هاي جمعي شده، ترس از آثار بد رسانه ها مانند خشونت، بي تفاوتي و تغيير رفتار جنسي بوده است. يراي درك صحيح تر از آثار احتمالي رسانه ها بايد عناصر تاثير گذار بر آن يعني محتوا، مخاطب و ماهيت رسانه را شناخت.
محتواي جنسيتحليل هاي گوناگون نشان داده كه امور جنسي، جزء مشترك محتواي رسانه هاي همگاني است*(چاپين [1]، 2000؛ تايلر [2]، 2005 ؛ گريفيتس [3]، 2001). اين محتوا مي تواند به صورت مستقيم جنبه آموزشي داشته يا در طيفي از روابط عاشقانه و لطيف تا محصولات پرونوگرافي [4] و خشن گسترده باشد.
در رسانه ها، عموما، روابط جنسي عاشقانه، خارج از تعهد ازدواج و بدون كنترل؛ با خودجوشي، لذت، طبيعي و خصوصي بودن، و روابط جنسي ايمن؛ با برنامه ريزي ، مصنوعي بودن و كار تداعي شده است ( چاپين، 2000؛ بدر، 2004). يكي از پيامهاي اين برنامه ها سهل گيري روابط جنسي در روابطي كه سطوح پايين تري از تعهد را دارند، مي باشد( تايلر، 2005).
همچنين، در گستره رو به رشد محصولات پرونوگرافي، زنان به صورت ابزار جنسي تحت انقياد مردان، كه از رنج بردن و تحقير لذت مي برند، تصوير شده اند. اين محصولات، بهره كشي جنسي و خشونت عليه زنان را ترويج مي كنند( لو [5] & وي [6]، 2002).
مخاطبين / پيامدهاآنچه به نگراني از حضور امور جنسي در رسانه ها مي افزايد، مخاطبين كودك و نوجوان مي باشد. گرچه معمولا والدين بر اعمال كودكان نظارت داشته و براي آنها انتخاب مي كنند، اما ظهور اينترنت تا حد زيادي در امركنترل و انتخاب، اخلال ايجاد كرده است. حجم بالاي مطالب جنسي در اينترنت، دسترسي آسان به سايتهاي پرونوگراف و لينكها موجود در سايتهاي ظاهرا مناسب به همراه ماهيت دستگاه كامپيوتر كه استفاده انفرادي از آن مرسوم تر و آسان تر است، همگي امر نظارت والدين بر كودكان را دشوار كرده است. بلوغ زود رس و درك نادرست مفاهيم از آثار احتمالي اين مواجهه است كه تاييد آن نيازمند مطالعات طولي مي باشد.
در مورد نوجوانان پيچيدگي امر بيشتر است. رسش جنسي و جسماني معمولا جلوتر از تحول شناختي و اجتماعي مي باشد. از طرفي نوجوان در جستجوي اطلاعات مناسب با تكاليف تحولي خود مي باشد و به دليل علاقه به استقلال از والدين، رسانه هاي همگاني جانشين مناسبي براي كسب اطلاعات مي گردد. دستيابي به رفتار جنسي مناسب يكي از تكاليف مهم اين دوره است كه الگو قرار دادن محتواي رسانه ها منجر به يادگيري تكنيكهاي عشق ورزي، كاهش بازداري جنسي، تغيير نگرشهاي جنسي و شكل دهي رفتار جنسي به وسيله انتقال هنجارها مي شود(چاپين، 2000 ). طبق نتايج يك مطالعه ، نوجواناني كه با شخصيتهاي رمانتيك برنامه هاي تلويزيون همسان سازي كرده بودند، عقيده داشتند كه كنترل بارداري، جنبه عاشقانه را كم مي كند( رادك [7] و كردر- بلز [8]،1980 به نقل از چاپين، 2000). دراين راستا افزايش حاملگي و بيماريهاي مقاربتي در ميان نوجوانان ]در آمريكا[ مي تواند قابل تامل باشد(چاپين، 2000).
در ارتباط با تاثير محصولات پرونوگراف، تحقيقات به اثر گذاري بر نگرش مردان نسبت به زنان، افزايش پذيرش خشونت عليه زنان و وادار كردن زنان به اعمال جنسي ناخواسته اشاره كرده اند( لو & وي، 2002).
بايد توجه داشت كه هرچه افراد موضوعات جنسي منعكس شده در رسانه را واقعي تر بدانند، ميزان پذيرش سهل گيري جنسي در آنها بيشتر است به خصوص اگر اين موضوعات به صورت كلامي ارائه شوند(تايلر، 2005).
راهكارهااين اتفاق نظر كلي وجود دارد كه محتواهاي رسانه هاي امروزي براي بخش خاصي از جمعيت خصوصا كودكان و نوجوانان مناسب نمي باشد. اما درمورد اينكه چگونه دسترسي به چنين محتواهايي را محدود كنند، توافقهاي كمي وجود دارد. دو صورت كلي كنترل محتواي رسانه ها، سانسور [9] و اعمال نظامهاي درجه بندي [10] است.
معمولا سانسور توسط اولياي امور و صاحبان قدرت و نفوذ در آن حيطه صورت مي گيرد. در نظامهايي كه سانسور وجود دارد افراد و سازمانها براي اينكه از تعرضات در امان بمانند، به خود سانسوري دچار مي شوند.
نظامهاي درجه بندي توسط توليد كنندگان و يا شخص ثالث اعمال مي شود. درحال حاضر سيستمهاي رسمي و غير رسمي متعددي جهت درجه بندي رسانه ها وجود دارد كه براي كمك به افراد جهت تصميم گيري در انتخاب آنچه مي بينند و مي شنوند يا كمك به والدين جهت نظارت بر تجارب رسانه اي فرزندانشان مورد استفاده قرار ميگيرد. از ميان سيستمهاي درجه بندي مي توان به ESRB و MPAA و UMC اشاره كرد كه محتويات را در حوزه هاي امور جنسي، زشت زباني، خشونت و سو استفاده از مواد ارزيابي مي كنند.
درمورد تاثير درجه بندي، برخي عقيده دارند كه اگر محتويات خاص همچون ميوه ممنوعه در نظر گرفته شوند اين امر مي تواند اثر معكوس داشته باشد و جذابيت موضوع منع شده را زيادتر كند. البته اين در مورد كودكان كه انتخاب رسانه به عهده والدين است كمتر محسوس است اما در مورد نوجوانان كه والدين كنترل كمتري بر تجارب رسانه اي آنها دارند ، مي تواند قابل ملاحضه باشد. تحقيقات نشان داده كه اين اثر مي تواند به وسيله ي درجه بندي براساس محتويات به جاي درجه بندي براساس سن كاهش يابد( فانك [11] و همكاران، 1999).
ترويج سواد رسانه اي [12] راهكاري ديگراست كه تلاش مي كند به افراد (معمولا كودكان دبستاني) تحليل نقادانه پيامهاي رسانه ها ، مهارتهاي ديدن و مشاركت در توليدات رسانه اي را آموزش دهد. اين امر به درك بهتر از داستانهايي كه رسانه ها مي گويند و منابعي كه استفاده مي كنند و همچنين تغييرات ارزشمند شخصيتي منجر مي شود. سواد رسانه اي اين مفهوم را در بر مي گيرد كه رسانه ها ساخته شده اند و واقعيت را مي سازند. همچنين رسانه ها دلالتهاي تجاري، عقيدتي و سياسي دارند( كلر [13] و برون [14]، 2002).
بهره گيري از قابليتهاي رسانه ها در جهت پيشگيري از انتقال HIV ( اقا و رزم، 2002)، كاهش حاملگي نوجوانان، كاهش فعاليت جنسي نوجوانان و تغيير رفتار جنسي مخاطره آميز مي تواند موثر واقع گردد(كلر و برون، 2002) . در اين راستا مي توان از بسيج رسانه اي [15] ( استفاده از مجراهاي گوناگون رسانه ها براي دستيابي به تاثيري خاص در عده نسبتا زيادي از مردم طي دورة خاصي از زمان)، پيامهاي تلويحي [16]( ترويج رفتاري خاص به صورت نامشهود بدون ايجاد مقاومت در مخاطب)، حمايت يابي رسانه اي [17](توليد اخبار و عناوين جذاب درباره موضوع مورد نظر)، رسانه هاي كوچك( مانند بروشور و پمفلت ) و مداخلات اينترنتي ( منبعي جهت اطلاع رساني امور جنسي خصوصا در غياب منابع ديگر) استفاده كرد(همان).
جمع بنديحضور، گسترش و تاثير گذاري رسانه هاي همگاني امري انكار ناپذير و بهره گيري از جاذبه هاي جنسي و پرداختن به اين امور در رسانه ها رايج و ظاهرا جدايي ناپذير است. در اين راستا حساسيت و آگاهي والدين نسبت به محتواي رسانه اي كه كودك يا نوجوانشان در معرض آن است و نيز آشنايي با روشهاي بهينه سازي مصرف نظير سيستمهاي درجه بندي يا فيلتراسيون؛ همچنين استفاده به جا و هشيارانه مسئولين امر از قابليتهاي رسانه اي در جهت آموزش رفتار جنسي ايمن و صحيح و نيز آموزش سواد رسانه اي امري ضروري مي باشد.
درپايان بايد متذكر شد كه در مطالعه در اين حيطه بايد ويژگيهاي فرهنگي منطقه مورد نظر را مد نظر قرار داد و ارائه راهكار و برنامه ريزي، منطبق با آن ويژگيها باشد.
منابع• اولسون، ديويد؛ رسانه ها و نمادها؛ ترجمه محبوبه مهاجر، چاپ اول، تهران؛ انتشارات سروش؛ 1377
1. Agha, Sohail & Rossem, Ronan Van; Impact of mass media campaigns on intentions to use the female condom in Tanzania. International Family Planning Perspectives, Vol 28, Issue 3, 2002
2. Chapin, John R; Adolescent sex and mass media A developmental approach. Adolescence, Vol.35, Issue 140, 2000
3. Funk, Jean B; Flores, Geysa; Buchman, Debra D, German, Gulie N; Rating electronic games violence is in the eye of beholder. Youth and Society, Vol 30, Issue 3, 1999
4. Griffiths, Mark; Sex on the internet: observations and implications for internet sex addiction. The Journal of Sex Research, Vol 38, Issue 4, 2001
5. Keller, Sarah N & Brown, Jane D; Media interventions to promote responsible sexual behavior. The Journal of Sex Research, Vol.39, Issue 1, 2002
6. Lo, Ven-hwei & Wei, Ran, Third-person effect, gender, and pornography on the internet. Journal of Broadcasting & Electronic Media, Vol 46, Issue 1, 2002
7. Taylor, Laramie D; Effects of visual and verbal sexual television content and perceived realism on attitudes and beliefs. The Journal of Sex Research, Vol.42, Issue 2, 2005
_______________________________________
به نقل از خلاصه مقالات کنگره خانواده و سلامت جنسی 1384